اربعین، آنگاه که پایهای خسته بر خاک گرم کربلا مینشیند و اشکهای شوق بر گونهها جاری میشود، روحی تازه در کالبد جان دمیده میشود. پیادهروی اربعین، سفری است به اعماق تاریخ، سفری به سوی حقیقت و عشق. سفری که در آن، انسان از خود گذشته و در دریای بیکران عشق حسین(ع) غرق میشود.
در این مسیر طولانی و پر فراز و نشیب، هر قدمی که برداشته میشود، گویی صفحهای از کتاب عاشورا ورق میخورد. صحنههای کربلا، با تمام تلخی و شیرینیاش، در ذهن تداعی میشود. لب تشنه حسین(ع)، نگاه نجیب زینب(س)، و فریادهای مظلومانه کودکان، همگی در دل زائر زنده میشود.
اربعین، تنها یک پیادهروی نیست؛ بلکه یک زیارتگاه روح است. جایی که میتوان در خلوت خود با خدا راز و نیاز کرد و از گناهان توبه کرد. در این مسیر، دلها به هم نزدیکتر میشود و عشق به هم نوع در دلها شکوفا میشود.
کربلا، مکتب انسانسازی است. مکتبی که آزادگی، شجاعت، ایثار و گذشت را به انسان میآموزد. زائرانی که این مسیر را طی میکنند، با تمام وجود این ارزشها را درک میکنند و در زندگی خود به کار میبندند.
در این سفر معنوی، هر کس به دنبال چیزی است. یکی به دنبال آرامش، دیگری به دنبال معرفت و دیگری به دنبال عشق. اما همه آنها یک نقطه مشترک دارند: عشق به حسین(ع).
کربلا، تنها متعلق به یک قوم و نژاد نیست. این مراسم باشکوه، متعلق به تمام انسانهای آزاد و آزادهخواه است. کسانی که به دنبال حقیقت و عدالت هستند.
در این مسیر، زائر با خود خلوت میکند و به عمق وجودش مینگرد. او در این خلوت، به عظمت عشق پی میبرد و به این باور میرسد که عشق به حسین(ع) میتواند تمام سختیها را تحملپذیر کند.
در این پیادهروی، زائر با انسانهایی از ملیتها و فرهنگهای مختلف آشنا میشود و به این باور میرسد که همه انسانها یک خانواده هستند. او در این مسیر، به وحدت و برادری میرسد و به این باور میرسد که عشق میتواند مرزها را در هم بشکند.
در پایان، باید گفت که اربعین، یک رویداد بینظیر است که در تاریخ بشریت بیسابقه است. این پیادهروی عظیم، نشان از عشق و ارادت قلبی میلیونها انسان به سیدالشهدا(ع) دارد. و ما به عنوان شیعیان، باید قدردان این نعمت بزرگ باشیم و آن را به نسلهای آینده منتقل کنیم.
محبوبه اکبری
دیدگاه شما