مهدی خانعلیزاده: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که تنها وزارتخانه جمهوری اسلامی ایران است که دارای پسوند "اسلامی" است، طی سالهای گذشته روند پرفراز و نشیبی داشته است؛ هم عطاءالله مهاجرانی که اکنون ساکن لندن و پای ثابت تحلیلهای بیبیسی فارسی است را به خود دیده و هم محمدحسین صفارهرندی، سردبیر سابق کیهان را. ماجرای این روزهای این وزارتخانه اما حکایت دیگری است؛ حکایتی که سبب شده تا حجم زیادی از انتقادات علیه دولت به وزارت ارشاد مربوط باشد و علمای حوزه علمیه قم هم بارها و بارها شکایت این حوزه را به نزد رئیسجمهور ببرند.
زمانی که علی جنتی، پسر آیتالله احمد جنتی به عنوان وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی برای کسب رای اعتماد به مجلس معرفی شد، همگان در تردید و ابهام به سر میبردند. از سویی او نام بزرگ جنتی را یدک میکشید و از سوی دیگر برخی رسانهها از تفاوت آشکار عقاید او با پدرش و همچنین نزدیکی گسترده او با اکبر هاشمی رفسنجانی سخن میگفتند.
همین مساله سبب شد تا افکار عمومی منتظر عملکرد وی در کسوت وزیر ارشاد باشد؛ انتظاری که البته نتیجه مقبولی به همراه نداشت و این وزارتخانه را به پرحاشیهترین و جنجالیترین وزارتخانه کابینه یازدهم تبدیل کرد. تقریبا هفتهای نبود که بگذرد و آقای وزیر و معاونین ایشان جنجال تازهای به پا نکنند یا به حاشیهای دامن نزنند. وقتی «علی جنتی» در همان آغازین روزهای کاریاش به عنوان وزیر، در مراسم افتتاح استودیوی موزهی موسیقی ابراز امیدواری کرد که بتواند راه خاتمی را در وزارت ارشاد ادامه دهد، میشد حدس زد که مسائلی چون «حذف ممیزی»، «بازبینی فیلمهای توقیفی»، «بازخوانی کتابهای سانسورشده»، «رفع فیلتر فیسبوک» و «آزاد شدن تکخوانی زنان» به مهمترین موضوعات فرهنگ کشور تبدیل شوند.
با این حال خیلی زود مشخص شد که هر چند وزیر فرهنگ در اعلام مواضع زیگزاگی عمل میکند و بعد از هر حرفی که در تمجید از جریانات روشنفکر میزند، تلاش میکند تا خیلی زود از جریانات معتقد به انقلاب هم دلجویی کند؛ اما در عمل، شهادتین روشنفکریاش بروز و ظهور بیشتری دارد و از میان داس و کلید، فعلاً ارزشیها را به «داس» ارجاع داده است.
فهرست زیر شامل تعدادی از همین حاشیهسازیها در طی مدت کوتاه وزارت علی جنتی است؛ حاشیهها و جنجالهایی که سبب شد تا نمایندگان مجلس یک کارت زرد را به حساب علی جنتی بنویسند و این روزها هم زمزمه حضور مجدد او در صحن علنی مجلس به گوش میرسد:
غائله "سگهای زرد" و هنرمندانی که قربانی شدند
ماجرا از یک خبر زرد آغاز شد. انتشار خبر قتل دسته جمعی یک گروه موسیقی خیابانی کوچک در ایالات متحده که اعضای آن را تعدادی از جوانان ایرانی تشکیل میدادند. این مساله سرآغاز ماجرایی شد که حسابی جامعه فرهنگی و هنری ایران را تکان داد و اولین ضربه سخت را به اریکه ریاست علی جنتی وارد کرد.
حاشیهها از آنجا شروع شد که وزارت ارشاد اعلام کرد که اجساد اعضای گروه موسیقی "سگهای زرد" با هزینه دولت به ایران منتقل خواهند شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) دفن میشوند؛ يعني بر اساس نظر دوستان وزارت ارشاد، «سگهاي زرد» هم بنا به تعريف هنرمند و هم با ارزيابي توليداتشان لياقت داشتهاند با پول بيتالمال از خارج به كشور منتقل شوند و در قطعه هنرمندان در كنار هنرمنداني چون استاد بابک بیات و استاد محمد نوری كه از بزرگان موسيقي كشور بودند، يا در كنار نويسندگان و شاعراني چون نادر ابراهیمی، عمران صلاحی، منوچهر احترامی، امیرحسین فردی، کیومرث صابری فومنی يا سينماگراني مثل علی حاتمی، خسرو شکیبایی، احمد آقالو، امير قويدل، منوچهر نوذري و همچنين هنرمندان تاتر مثل سعدی افشار و حميد سمندريان و اكبر رادي و متفكريني مانند سیدعباس معارف و محمد مددپور دفن گردند.
این تصمیم وزارت ارشاد با موج سنگین انتقادات و اعتراضات مردم و رسانهها روبرو شد و این سوال در میان اهالی هنر پیش آمد که چه ضمانتي وجود دارد كه فردا رَپرهاي زيرزميني و خوانندههاي طاغوتي فراري در كنار اين هنرمندان دفن نشوند؟ و چه ضمانتي وجود دارد كه اين اقدامات يك مقدمهچيني براي رسميت دادن به «هنرزيرزميني» از جمله موسيقي و سينماي زيرزميني توسط وزارت ارشاد دولت تدبير و اميد نباشد؟
نشر چشمه و ماجرای نمایشنامه توهین آمیز علیه عاشورا
نمایشنامه موهن "روز حسین" سرآغاز ماجرایی بود که سبب شد تا نشر چشمه در دولت دهم حکم تعلیق دریافت کند. با تعلیق نشرچشمه در سال 90 سخنان مختلفی در رد یا تایید قانونی بودن این حکم انجام گرفت و با روی کار آمدن دولت یازدهم دوباره صحبت پیرامون مباحث قانونی که بیشتر در حوزه تخلفات صنفی پرسه میزد آغاز شد. مسئولان حوزه کتاب در دولت قبل هم باز پایشان به مباحث باز شد و ادله مختلفی مطرح گردید که البته چیز تازهای نبود.
در هفتههای گذشته هم «هیات تجدیدنظر رسیدگی بر تخلفات ناشران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» با بررسی پرونده این انتشارات و با عنایت به دفاعیات اعترافگونه مدیر این انتشارت که گفته بوده «به دلیل درگیریهای صنفی از نظارتم بر مجموعه نشر چشمه کاسته شده و قصد و غرضی از بروز مشکلات پیش آمده نداشتهام و کوشیدم تا با تطبیق خود با مصوبات ناظر به حوزه نشر دقت بیشتری در انتخاب کتابها و ارائه آنها به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشم...» حکم به بازگشایی نشر چشمه داد؛ مسالهای که سبب شد تا یک جنجال رسانهای دیگر برای علی جنتی ایجاد شود؛ چرا که تخلفات صنفی نشرچشمه مانند آنچه در سخنان معاون فرهنگی وقت وزیر ارشاد آمده بود از جمله «انتشار کتاب رد شده توسط انتشاراتی دیگر» یک وجه ماجرا بود و جهت گیریهای اخلاقی و عقیدتی این انتشارات یک وجه دیگر.
نشر چشمه در این سالها به کانونی برای ترویج و تبلیغ نویسندگانیتبدیل شده بود که آثارشان پر بود از انحرافات اخلاقی و عقیدتی. ریاست طولانی مدت حسن کیائیان، مدیر نشر چشمه بر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران هم عاملی بود که عملاً باعث میشد این انتشارات بتواند محوریت جریانی خاص در حوزه نشر را بعهده گیرد. تقویت جریان نویسندگان مبتذل نویس، ایفای نقش موثر در انتقال ارزشهای کانون منحله نویسندگان به نسل بعد و نویسندگان جوانتر و... از جمله نقشهایی بوده است که این انتشارات بعهده داشته است.
بنا بر حکم وزارت ارشاد، نشر چشمه در همین روزهای آتی بازگشایی خواهد شد اما چیزی که در این میان عاید آقای وزیر شد، ناشخنودی مضاعف مراجع تقلید و نیروهای مذهبی از وی بود.
دفاع وزیر حوزوی از تکخوانی زنان
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که دارا بودن تحصیلات حوزوی و همچنین آشنایی با فضای فرهنگی حوزه علمیه و علما یکی از تدابیر ویژه دولت برای انتخاب او به عنوان چهره اصلی دستگاه فرهنگی کشور از سوی رئیسجمهور بوده است، در روزهای نخست فعالیت خود در حاشیه یک مراسم، سخنانی را به زبان آورد که به طور ویژه انتقاداتی جدی را از سوی علمای حوزه علمیه قم به دنبال داشت. جنتی که در حاشیه رونمایی از نهجالبلاغه مطلی در دفتر خود در وزارت ارشاد در جمع خبرنگاران حضور یافته بود، درباره مساله خوانندگی بانوان گفت: «اظهارنظرهای مختلفی در خصوص تکخوانی خواننده زن در کنسرتها وجود دارد اما طبق نظر برخی مراجع تقلید، اگر موجب مفسده نباشد ایرادی ندارد.»
انتشار این اظهارنظر که رنگ و لعاب فقهی نیز داشت، در همان ساعات اولیه با واکنش جدی حوزه های علمیه روبرو شد و در برخی واکنش ها، این اظهارات از سوی وزیر ارشاد نشانه کم اطلاعی وی در زمینه فقه شیعه توصیف شد.
در این میان، جدی ترین واکنش از سوی آیتالله مکارم شیرازی به این اظهارات بیان شده است. این مرجع تقلید با اشاره به مطرح شدن برخی سخنان مبنی بر اعلام نظر فقها در خصوص خوانندگی زنان گفت: «گفته شده است که چرا میگویید خواننده زن نباشد. نصف جمعیت ایران زن است و فقها در این زمینه نظر دهند، این طرز سخنگویی سابقه ندارد. اینها خبر ندارند یک طلبه 20 سال درس میخواند تا به مرحله اول اجتهاد برسد و باید برای مجتهد شدن 40 سال درس خواند. وزارت ارشاد بداند تکرار این کارها سبب میشود که مردم فاصله بگیرند.»
با وجود این، رسانههای منتسب به جریان اطلاحطلب تلاش کردند تا با انتشار گسترده و وسیع این خبر، بازتابهای آن را پنهان کنند. این مساله از آنجایی قابل توجه است که اساسا معرفی علی جنتی و همچنین برخی از معاونین شاخص او در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ژست تعامل گسترده و روابط خوب با دفاتر مراجع در قم از سوی آقای روحانی صورت گرفت و اکنون این مساله نشان میدهد که این سناریو نیز نتوانست به سرپوشی برای برخی تصمیمات خلاف ضوابط شرعی در حوزه فرهنگ تبدیل شود.
وقتی "فیس بوک" نورچشمی آقای وزیر میشود
از همان ابتدای آغاز به کار دولت یازدهم، مساله شبکههای اجتماعی خارجی و فیلترینگ آنها در داخل کشور به یکی از اصلیترین موضوعاتی تبدیل شد که وقت زیادی از کابینه گرفت و آنان را وارد حواشی گسترده کرد. علی جنتی هم که برخلاف شخصیت آرام خود پای ثابت همه جنجالها و حواشی بود، به محور این مساله تبدیل شد و با سخنان جنجالی خود درباره لزوم رفع فیلتر فیسبوک، تنور منازعات و درگیریها را داغ کرد.
علی جنتی از فیلترینگ با عنوان «حصار کشیدن به دور خود» تعبیر کرد و گفت نمیتوانیم افراد را در محیطی محدود محصور کنیم و ادعا کنیم هیچ ارتباطی با دنیا نداریم و به بهانه حفظ ارزشهای اسلامی جلو چیزی را بگیریم.
این اظهارات و سخنان بعدی و مکرر وزیر ارشاد درباره لزوم رفع فیلتر یک شبکه اجتماعی خارجی که اسنادی مبنی بر ارتباط آن با رژیم صهیونیستی و سازمانهای اطلاعاتی غربی وجود دارد، باعث شد تا موجی از انتقادات از سوی کاربران فضای مجازی و متخصصین فناوری اطلاعات به سمت وزارت ارشاد نشانه برود؛ هیاهو و جنجالی که هنوز هم ادامه دارد و مشخص نیست از دمیدن در تنور این مساله قرار است چه چیزی نصیب آقای جنتی شود.
جشنواره فیلم فجر و رسم «ابراهیم کُشی»
حضور فیلمهایی که در دولت قبل توقیف شده بودند و همچنین اعلام نتایج نهایی بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم فجر امسال، یک دردسر بزرگ دیگر برای علی جنتی و تیم همراه وی بود؛ چرا که سبب شد تا همه اصحاب رسانه فارغ از جناحهای سیاسی و رویکردهای فکری به انتقاد از رویکرد وزارت ارشاد در این زمینه بپردازند.
نادیده گرفتن عجیب فیلم دوست داشتنی ابراهیم حاتمیکیا در جوایز نهایی و همچنین تحویل گرفتن بیدلیل فیلم پرحاشیه و جنجالی احمدرضا درویش که با اعتراض گسترده مراجع تقلید و مداحان اهل بیت روبرو شده بود، پای جنتی را به معرکهای باز کرد که هنوز هم ادامه دارد و حواشی آن قربانی میگیرد.
دفاع از توهین "بهار" و لمپن خواندن "یالثارات"
وزیر ارشاد دولت اعتدال درست در همان روزهایی که در مصاحبه با رسانههای خارجی خواستار رفع فیلتر فیسبوک در ایران شده بود، در مقام رئیس هیئت نظارت بر مطبوعات حکم به توقیف و تعطیلی هفتهنامه «یالثارات» داد. او در بیان علت تعطیلی یالثارات میگوید «مجوز نشریه یالثارات میتوانست لغو شود و این هفتهنامه به دلیل نشر اکاذیب، توهین آشکار و استفاده از ادبیات لمپنیسم در شأن جمهوری اسلامی ایران نیست. در این نشریه نوعی لمپنیسم در بهکارگیری کلمات و ادبیاتی در سطح بسیار سخیف و زشت مشاهده میشود.»
آنچه مورد تعجب بود و با اعترضا افکار عمومی روبرو شد، تساهل و تسامح وزیر ارشاد در قبال یک رسانه خارجی و اشد مجازات در قبال یک هفتهنامه داخلی بود. آقای جنتی در قبال یالثارات نه حکم به تذکر یا توبیخ و نه فقط حکم به قضایی شدن بلکه حکم به توقیف آن دادهاند.
برخوردهای سخت علی جنتی در برابر یالثارات و نیز دادگاهی کردن «وطن امروز» و «9 دی» دو جریده دیگر منتقد دولت، در شرایطی بود که «آزادی» جزء کلید واژههای دولت یازدهم بوده است و از جمله خود وی در همان مصاحبه با شبکه تلویزیونی "الجزیره" گفته بود: "در شرایط جدید سیاست دولت آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور، ایجاد آزادیهای بیشتر در حوزه مطبوعات، در حوزه انتشار کتاب، در حوزه ساخت فیلمها و تولید فیلمهای سینمایی است. تلاش ما در حوزه وزارت فرهنگ این است که هیچ روزنامهای توقیف نشود.»
البته آقای وزیر حتی به دفاع از روزنامه "بهار" که اقدام به انتشار مطلبی علیه ولایت امیرالمومنین(ع) پرداخته بود هم برخواست تا نشان دهد که به آزادی بیان معتقد است؛ اما تنها برای هتاکان و جریانات فکری نفوذی در مطبوعات.
هنرمند ارزشی - غیرارزشی نداریم
البته باید شاهکار اصلی دولت در زمینه فرهنگ را به نام شخص رئیسجمهور نوشت؛ شاهکاری که تبعات آن هنوز هم ادامه دارد و اساتید دانشگاه و متفکران عرصه علوم انسانی و هنر را به واکنش جدی واداشت.
ماجرا از آنجا آغاز شد که حسن روحانی در بخشی از سخنانش در مراسم دیدار با هنرمندان، رویکرد کلان دولت جدید درباره نوع نگاه به دولت را به نمایش گذاشت و گفت: «هر هنرمندی میخواهد به معنای جهان و عمق جهان برسد، اگر بگوییم هنر مرده را زنده میکند سخن به گزاف نگفتهایم. پس تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست.»
این سخنان رئیسجمهور بلافاصله با واکنش جدی اهالی رسانه و اندیشه روبرو شد. استاد سیدمهدی میرباقری در یک سخنرانی، صراحتا به انتقاد از اظهارات روحانی پرداخت و با بیان اینکه هنر ابزاری برای تصرف احساسات انسان است، در ادامه این سوال را مطرح کرد که آیا این هنر با این کارکردی و این ظرفیتی که دارد آیا به دینی و غیر دینی و ارزشی و غیرارزشی تقسیم می شود یا خیر؟ به اعتقاد ایشان: امروز درباره هنر دقیقا همان حرفهایی که درباره علم زده می شود که علم جهانی است و اسلامی و غیراسلامی ندارد مطرح می شود.
حسن رحیمپور ازغدی هم از دیگر اساتید دانشگاهی بود که به اظهارات روحانی پاسخ داد و به شدت از آنها انتقاد کرد. پس از آن هم افکار عمومی وارد میدان شد و رسانههای عمومی به این اظهارنظر عجیب رئیسجمهور واکنش نشان دادند و با بیان ادله خود به انتقاد از آن پرداختند؛ جنجالی که پای وزارت ارشاد را هم به میان کشید.
دعوت رسمی جشنواره شعر فجر از شاعر هتاک به اسلام
و اما آخرین دست گل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ماههای اخیر را باید دعوت از یک شاعر هتاک به انقلاب اسلامی و مقدسات دینی به جشنواره شعر فجر دانست. یدالله رویایی که قرار است مهمان ویژه بخش بین الملل جشنواره شعر فجر جمهوری اسلامی ایران باشد، به قدری مطالب و اشعار ضددینی و ضدانقلابی در کارنامه خود دارد که به هیچ وجه نمیتوان دعوت از او را حاصل یک اشتباه دانست.
به نظر میرسد پس از هشدار جدی رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگ و اعلام نگرانی از وقایعی که در این عرصه روی میدهد، هنوز درب وزارت ارشاد و آقای جنتی روی همان پاشنه سابق میچرخد و قرار نیست روند حاشیهساز و جنجال آفرین این وزارتخانه جای خود را به تلاش برای ایجاد فضای فرهنگی سالم اسلامی و ایرانی در کشور بدهد.
دیدگاه شما