جوادغلامزاده
طلوع انقلاب اسلامی به دلیل حضور مردم در تعیین سرنوشت ملی، فصل نویی در حیات سیاسی- اجتماعی ملت ایران بود. عبور از استبداد پهلوی و انتقال قدرت از نظام پادشاهی خودفروخته به نظام مردمسالاری اسلامی مهمترین پیام انقلاب اسلامی بود؛ یعنی اینکه مردم صاحبان قدرت هستند و کارگزاران تنها مجری مطالبات ملت و احقاق حقوق آنها در عرصههای داخلی و خارجی به حساب میآیند.
امروز نیز تأکید رهبر انقلاب بر «ملت مذاکرات را زیرنظر بگیرد» گویای تداوم این منطق اصیل در طول حیات انقلاب اسلامی و اهمیت این موضوع است.
این منطق حتی بر توصیهها و نسخههای جمهوری اسلامی ایران درخصوص ختم بحران در کشورهای دیگر از جمله سوریه؛ یعنی مراجعه قانونی و فراگیر به آرای همه مردم، حاکم بوده است.
مردم در تمام دورانهای انقلاب اسلامی در متن قرار داشتهاند. دوران مبارزات با رژیم استبدادی پهلوی، جنگ تحمیلی و تحریمهای اقتصادی، مردم تکیهگاه اصلی انقلاب بودهاند که در صورت به حاشیه رفتن آنها ضایعات سنگینی در انتظار کشور قرار دارد.
هر چند برخی هنوز به طرق مختلفی حاضر به پذیرش نقش مردم نیستند و آن را تنها در شعار و سخن خود خلاصه میکنند و در عرصه عمل مردم را «عوام بیاطلاع» و «غیرمتخصص» تصور کرده و جواز بینیازی به نظر درخواست آنان را صادر میکنند. فرصتطلبان شیفته قدرت با ترفندهای غیرمستقیم در پی مصادره مردمسالاری به نفع سلایق و علایق گروهی و شخصی خود هستند و این سیر را با سناریوهایی پیچیده پیگیری میکنند.
سناریوهایی چون؛ انحراف ذهنها و افکار مخاطبان درخصوص مسئله اصلی کشور، تخصصی جلوه دادن امور مهم به همراه عوامانه خطاب کردن منتقدان و طرح ادعای فقدان سواد دیپلماتیک، غوغاسالاری در موضوعات کوچک با هدف مظلومنمایی و ژست حق به جانب گرفتن به همراه تکنیک برچسبزنی و اشتغال ذهن مردم به دغدغههای صرفاً معیشتی با سیاستهای پوپولیستی، اصل دقت و پرسشگری ملت را دچار خدشه میکند.
در این میان آنچه بیشتر باعث تعجب میشود آن است که در عصر روشنگری و تبادل اطلاعات پرسشگران و منتقدان، افراطی و تندرو خطاب میشوند. دعوا بر سر انتخاب مجری برنامه گزارشهای رئیسجمهوری، رفع حصر سران فتنه، برجسته کردن حاشیههای جشنواره فجر، جابهجایی و انتصاب پرحرف و حدیث مدیران در بدنه است مانند نظام مهندسی، طرح مجدد سوژههای قبلی مانند ماجرای یکشنبه سیاه و. . . همگی بهرغم اهمیت خاص و طرح و بررسی آن در بستر زمانی مخصوص خود، جزو سوژههای اصلی و اساسی کشور نیستند و تنها اشتغالی فرعی برای مخاطبان و مردم به حساب میآیند و به تبع آن به حاشیه رفتن مهمترین سوژه و مسئله اصلی کشور یعنی مذاکرات هستهای را باعث میشود.
از طرفی با توجه به آنکه بیشترین انرژی و وقت دولت به مسئله سیاست خارجی متمرکز شده، لازم است بیشترین توجه و دقت رسانهها و مردم هم به پیگیری موضوعات حساس و حیاتی مذاکرات اختصاص بیابد تا این سیر با کنترل و نظارت مردمی منتهی به بازی برد ـ برد شود.
دقت در گفتمان دولت در عرصه بینالمللی و میزان انطباق آن با اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی، توجه به اولویتگذاری منافع ملی و منطقهای و. . . میتواند قابل رصد و کنترل مردم باشد تا موجبات ارتقای قدرت ملی در بستر عملکرد صحیح و دقیق کارگزاران فراهم گردد.
دو اصل مهم در این میان هوشیاری مردم و ثبات قدم نخبگان است که در حراست و صیانت از جایگاه جمهوریت نظام نقش تأثیرگذاری دارد.
ثبات قدم نخبگان در دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و انتقال واقعیتها به توده مردم اصل مهم این پاسداری به حساب میآید. تجزیه و تحلیل دادهها و ستاندهها و احصای هزینه- فایده اقدامات کارگزاران در عرصه سیاست خارجی باید از سوی نخبگان دنبال شود. هوشیاری و توجه مردم به مسائل اصلی و حیاتی عجین شدن آن با روح مطالبهگری و مشغول نشدن وقت و ذهنها به مسائل حاشیهای در این برهه حساس نیز دارای اهمیت است.
مذاکرات ۲۹ بهمن ماه در وین دارای اثرات عمیقتری به نسبت مذاکرات ژنو است. دستورکار مذاکرات نهایی و جامع در این دوره تعیین میشود که لازم است از سوی مردم متن گفتوگوهای منتشرشده و تستهای خبری به همراه بیانیهها و سپس واکنشها و بازتابها مورد رصد قرار بگیرد تا میزان برد ملت ایران و عیار آن مشخص شود.
انتهای پیام/
دیدگاه شما