به گزارش آوای فامنین به نقل ازیک پزشک: بیشک Winamp یکی از برنامههای ضروری و اصلی ما در یکی دو دهه اخیر بوده است، اسم Winamp را که میشنوم، بیاختیار یاد فلاپیها، یاد مودمهای دیال آپ، یا مانیتورهای CRT هم میافتم.
Winamp مدیاپلیر جمع و جوری بود که با آن مدام mp3 گوش میکردیم، mp3 یک زمانی، همان زمان که نپستر در اوج بود، برای خودش پدیدهای بود.
برای ما زمانی بسیار عجیب بود که بتوانیم همه آلبومهای یک عمر زندگی هنری یک خواننده را در یک دیسک جا بدهیم و یک روزه دانلود کنیم، آخر پیش از آن مجبور بودیم، آلبومها را یکی یکی با کپی کردن نوارهای کاست، برای خودمان تهیه کنیم.
Winamp و mp3 و نپستر، برای ما ایرانیها شاید معنی و مفهوم معنوی بیشتری داشتند، آنها برای ما مظهر رهایی و آزادی گوش کردن به موسیقی هم بودند.
آنها همچنین سبک گوش کردن موسیقی ما را تغییر دادند، بعضیها هنوز هم میانهای با موسیقی دیجیتال ندارند، یک زمانی موسیقی و آلبومها برای ما ارزش بیشتری داشتند، به حکم محدودیتهای فناوری، ما مجبور بودیم، پخش جزء جزء یک آلبوم را تحمل کنیم، این امکان وجود نداشت که با چند ثانیه گوش کردن به یک قطعه موسیقی، به سرعت به قطعه دیگر برویم. بله! میشد با واکمن یا دستگاه پخش موسیقی، کمی جلو و عقب رفت، اما اغلب حس این کار نبود، البته ضرری نمیکردیم، چون این شکیبایی باعث میشد، بیشتر و بهتر به موسیقی توجه کنیم.
در خوابگاههای دانشجویی سبک گوشی کردن به موسیقی با حالا متفاوت بود، کسی گوشی هوشمند و حتی در موارد زیادی همان واکمن را هم نداشت، در نتیجه پیش میآمد که یک آلبوم بارها و بارها از یک نوار کاست تکرار و تکرار میشد. طوری که حالا هم، وقتی به تصادف قطعهای از همان آلبوم را میشنویم، به یاد حال و هوای همان روزها میافتیم. به عبارتی آن سبک گوش کردن موسیقی، یک موسیقی را هماره فضا و زمان و حال و هوای ما، یک جا، در قالب یک بسته، فریز و جاودان میکرد.
اما mp3 به تدریج این سبک را تغییر داد، Winamp یکی از پخشکنندههای اصلی بود، البته بعضیها هم از برنامههای جانبی مثل جت اودیو استفاده میکردند.
خوب یادم میآید، که مدتها عاشق تعویض پوسته Winamp بودم، از خود سایت پوستههایی دانلود میکردم و بعد مدتی برنامه کوچکی پیدا کردم که پوسته Winamp میساخت، هنوز هم پوسته آبیای که برای Winamp ساخته بودم از یادم نمیرود، یکی از عکسهای سلین دیون را با پیراهن آبی، این پوسته را ساخته بود. مدتی بعد، آن زمان که گابریل باتیستوتا در تیم «رم» بازی میکرد، مدتی تصویری از او در پیراهن سرخ، پوسته Winamp من بود.
انقلاب و تغییر اساسی بعدی، وقتی رخ داد که وسایل پرتابل گوش کردن به موسیقی آمدند، حالا هم که عصر، عصر گوشیهای هوشمند است.
حالا ما با اپلیکیشنهای متنوعی به موسیقی گوش میکنیم، حتی اپهای داریم که خودشان موسیقیها را برای ما گلچین میکنند، مثل پاندورا.
حتی برنامههایی برای پیسی و ویندوز عرضه شدهاند که انگیزه ما را برای داشتن و نصب Winamp از بین بردهاند. چند سال پیش محال بود هنگام نصب تازه ویندوز Winamp را از یاد ببرم، اما آخرین باری که ویندوز نصب کردم، کلا این برنامه را از یاد برده بودم.
در سال ۲۰۰۲، شرکت Nullsoft برنامه Winamp را به مبلغ ۸۰ میلیون دلار به AOL فروخت. بعد از آن نسخه مک و حتی اندروید Winamp هم عرضه شدند.
اما حالا اعلام شده است که از ۲۱ دسامبر به بعد، دیگر خبری از Winamp نخواهد بود.
خبر پایان یافتن عمر یک برنامه ساده پخش موسیقی، شاید به نظر خیلیها ساده بیاید، اما برای من پایان یک عمر است. البته به خاطر بستههای نرمافزاری که در ایران مرسوم هستند، احتمالا ما تا چند سال بعد هم Winamp را به صورت پراکنده در کامپیوترهای دوستان خواهیم دید، اما رفته رفته Winamp از یاد خواهد رفت و دیگر کسی بعد از نصب آن، آن شعار عجیب It really whips the llama’s … را نخواهد شنید!
Winamp یکی از برنامههای کلاسیک ما بود، همانگونه که زمانی مدیاپلیر ویندوز، ACDSee و نت اسکیپ و اینترنت اکسپلورر بودند.
شما چه خاطراتی از برنامههای کلاسیک دارید؟!
دیدگاه شما