آخرین اخبار

14. شهريور 1392 - 9:24   |   کد مطلب: 2457
جواد محقق نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار معاصر در سال 1333 در روستای اصله شهرستان فامنین همدان متولد شد

شعری از شاعر فامنینی استاد جواد محقق

جواد محقق نویسنده، شاعر و روزنامه‌نگار معاصر در سال 1333 در روستای اصله شهرستان فامنین همدان متولد شد

وی تحصیلاتش را در همدان گذراند و در سال 1358 به عنوان دبیر ادبیات به استخدام آموزش و پرورش درآمد و سال‌ها در مدارس شهری و روستایی تدریس کرد.

محقق در سال 1366 برای تدریس در مدارس ایرانی خارج از کشور، ابتدا به پاکستان و سپس به ترکیه رفت. پس از بازگشت، در سال 1369 به دلیل داشتن تجربۀ معلمی (از دبستان تا تربیت معلم) و نیز، سابقۀ فعالیت‌های فرهنگی و مطبوعاتی، به سردبیری ماهنامۀ رشد معلم انتخاب شد و طی 13 سال، بیش از 110 شمارۀ آن را منتشر کرد.

او بعدها سردبیری ماهنامه‌های «رشد نوجوان» و «رشد کودک» و فصلنامه‌های «جوانه» و «رشد آموزش هنر» را هم برعهده گرفت و ده‌ها شماره از آن‌ها را نیز مدیریت کرد.

از دیگر فعالیت‌های فرهنگی محقق، می‌توان به؛ همکاری با بیش از 80 مجله و روزنامه، تأسیس انجمن ادبی میلاد (نخستین انجمن ادبی استانی بعد از انقلاب)، برگزاری ده‌ها شب شعر و کنگرۀ علمی - فرهنگی، داوری جشنواره‌های گوناگون کتاب و مطبوعات، ویراستاری ده‌ها عنوان کتاب و مجله، مسئولیت صفحات شعر مجلۀ کیهان بچه‌ها، عضویت در شورای طرح و برنامۀ خانۀ روزنامه‌نگاران جوان، عضویت در شورای طرح و برنامۀ «گنبد کبود» نخستین روزنامۀ نوجوانان ایران، عضویت در شورای شعر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دبیر علمی بیش از 10 جشنوارۀ ملی در حوزۀ شعر، داستان، کتاب و مطبوعات، عضو هیئت علمی جایزۀ کتاب فصل، داور ده‌ها جشنوارۀ انتخاب کتاب و مطبوعات، مدیر مسئولی 7 نشریۀ ادواری، عضویت در هیئت مدیره و نایب رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن قلم ایران و انجمن معلمان انشاء اشاره کرد.

در سال 1386 در نخستین دوره جشنواره استانی شعر دفاع مقدس که در همدان برگزار شد، در مراسمی تحت عنوان نکوداشت جواد محقق، جایگاه وی در شعر دفاع مقدس مورد بررسی قرار گرفت.

برخی از آثار ادبی جواد محقق:

  • قصۀ مرد بزرگ پاپتی 1356
  • مردی چو آفتاب 1357
  • با آخرین رسول 1360
  • تاوان عشق1371
  • مثل من به انتظار 1374
  • قدر استاد 1376
  • علم و ایمان در گفت‌وگو با دانشمندان 1377
  • یاد ماندگار 1378
  • معلمان خوب من 1379
  • گزیدۀ شعرها 1379
  • آن بهار مهربان 1380
  • علی امیر غدیر 1380
  • امین قافلۀ وحی 1381
  • خواب خوب 1381
  • در خانۀ ما 1381
  • مرد فردا 1383
  • دوغ و دروغ 1386
  • باران بهانه بود 1386
  • شکفتن در آتش 1387
  • پشت پلک پنجره 1388
  • هم سرو، هم صنوبر 1389
  • آفتاب هدایت 1389
  • کلمات در خط مقدم1389
  • بیداری کلمات 1390
  • در کوچه‌های کرایوا 1390

بچه ها سلام!
صبحتان به خیر
من همان صبور سالهای سخت
من همان غریب آ شنا
معلمم.
گرچه مدتی کنارتان نبوده ام
یادتان که بوده ام!
شعر تازه ای برایتان سروده ام
واژه های شعر من
گرچه اندکی قدیمی است
چون شما شکوفه ها، ولی
ساده و صمیمی است
شعرهای من
- مثل آینه -
جلوه گاه بی ریایی شماست.
خانه های شعر من
اگرچه کاخ نیست
کلبه های روستایی شماست
در کلاس خاطرات من
بوی حرف های روشن شما
مثل جوی شعر
جاری است.
با خیالتان هنوز
باغ ذهن من بهاری است
شعرهای من به یادتان
عکس های یادگاری است
بچه های خوب من!
گرچه موی چون شب مرا
مثل برف کوچه های صبحدم
سفید کرده اید
غم مبادتان
که با صدای خنده هایتان دل مرا
خانه امید کرده اید
با شمایم آی...
آیه های شادی و نشاط
با شما
که شعر زندگانی منید
می روید اگر ز پیش من
یادتان بماند این:
حاصل جوانی منید

شعر جواد محقق برای حضرت محمد(ص)

فرشته‌ای که فرود آمد

تو را چه گفت

که تا امروز

تمام جان و جهان را

به‌خویش می‌خوانی

و تا زمین و زمان هست

زنده می‌مانی؟

اگرچه بعد تو ای سبز

باغ‌ها زردند

و خیل مردنمایان شهر

نامردند،

ولی هنوز کسانی که با تو هم‌سویند

غبار غصه ز چشمان شهر

می‌شویند

اگرچه نیستی اما
هنوز بانگ بلال از مناره می‌آید
که شهر را به تماشای نور می‌خواند
هنوز خاطره تابناک فریادت
که تا نهایت تاریخ راه می‌پوید
تمام هستی ما را در این خراب‌آباد
به پای‌کوبی جشن و سرور می‌خواند
هلا ستاره شب‌های مکه و تاریخ!
که طاق کاخ مداین
به‌خاطر تو شکست
و شعله‌های بلند آشیانه زرتشت
به احترام شب زادنت
به خاک نشست
و ساوه چشم پرآب از هرآن‌چه غیر تو
بست
تو را غروب در این بامداد رنگین نیست
هنوز، بوی تو در باغ‌های عالم هست

شعری درباره معلم شهید :

غریب بود و غریبانه خفت در غربت
کسی که شب همه شب، قصه گفت در غربت
معلمی که مرا بال آرزو بخشید
چه طعنهها که ز مردم شنفت در غربت
هنوز رونق بازارهای اندیشه است
هزار گوهر معنی که سفت در غربت
مگر که مادر میهن نداشت آغوشی
که آن غریب وطن، تن نهفت در غربت؟!
اگر چه داغ دگر بر دلم نهاد، ولی
غبار غصه ز جانم برفت در غربت

شهر زیبای من فامنین

دیدگاه شما

وضع هوای فامنین
عکس ماهواره ای شهرستان فامنین
قیمت روز طلا، سکه و ارز در بازار
پایگاه اطلاع رسانی تامین اجتماعی
فرمانداری فامنین
شهرداری فامنین
کانال تلگرامی آوای فامنین
بازی قیام مختار