، “دالایی لاما” لقبی است که به رهبر دینی بوداییان تبت داده میشود و در حال حاضر این لقب به “تنزین گیاتسو” اعطا شده است. دالایی لاما بر رهبران هر چهار مکتب بودایی برتری دارد و این نام ترکیبی است از واژه چین و مغولستان به معنی “اقیانوس” و کلمه تبتی لاما به معنی “کشیش ارشد” میباشد.
“تنزین گیاتسو” که در سال ۱۹۳۵ متولد شده، چهاردهمین دالایی لاما تبت است که در سال در سال ۱۹۳۷ به عنوان کسی که روح بودا در او حلول کرده، معرفی شد! و از همان سن دو سالگی بر پایه خرافات رایج بودیسم، بر تخت سلطنت موروثی تبتی ها تکیه زد و در ۱۵ سالگی هم به عنوان رهبر تشریفاتی دولت تبت برگزیده شد.
معمولا روزنامهنگاران غربی به ندرت دالایی لاما را به چالش میکشند و از وی تصویری خندان و فعال از خود به نمایش می گذارند و اکثر مطالب منتشر شده توسط او به مانند نسیمی ملایم است که هیچ نقدی را در مورد وی برنمیانگیزد؛ اما وی نه یک رهبر مذهبی حامی صلح، بلکه مردی است که خواهان اعطای استقلال به میلیونها طرفدار خود است که هماکنون شهروند چین محسوب میشوند. دالایی لاما در حال تبلیغ نوع جدیدی از عرفان بودایی است که حامیان زیادی نیز در میان اصحاب رسانههای غولآسای غربی یافته است.
دالایی لاما در ۲۴ سالگی، به تحریک غرب و برای تثبیت حکومت خودمختارش، تبتی ها را به شورش علیه حکمرانی چینی ها فراخواند، اما در حالی که هزاران تبتی در نبرد با سربازان چینی جان می دادند، از ترس جانش به هند گریخت و از دولت دهلی تقاضای پناهندگی سیاسی کرد.
در سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷ میلادی) چهار دیدار محرمانه دالایی لاما با رییس جمهور آمریکا در کاخ سفید فاش شده است. سلسله ملاقات هایی که برای پیشبرد کودتاهای مخملی در جهان انجام می گشت که نمونه آن، کودتای نافرجام در برمه (میانمار) موسوم به “انقلاب زعفرانی” است.
دالایی لاما در پاییز ۱۳۸۶ (۲۰۰۷)، از دست “جرج دبلیو بوش” رییس جمهور وقت آمریکا، بالاترین نشان ایالات متحده را دریافت کرد و در مراسم اهدای این نشان عالی، رییس جمهور جنگ طلب آمریکا وی را “نماد جهانی صلح و بردباری” خواند، اما بودیست های واقعی او را “گزینه معنوی سازمان جاسوسی سیا در انقلاب های مخملی” می دانند.
دالایی لاما در ایران نیز برای نخستین بار در ششم تیر۱۳۸۵، توسط روزنامه “اعتماد ملی” معرفی شد و با هدف تبلیغ “معنویت سکولار” و “عرفان های آمریکایی” گفتگوی تبلیغاتی مفصلی از وی منتشر شد. روزنامه کیهان در دوم بهمن ۱۳۸۶ با انتشار عکس ها و اسنادی فاش کرد که لاما با “کارل گرشمن” رییس “بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی” و از رهبران سازمان جاسوسی سیا، نشست های منظمی را برای پیشبرد کودتاهای مخملی برگزار می کند.
بوداییان میانمار نیز ارتباط عمیقی با دالایی لاما دارند و خود را مطیع آن می دانند و کشتار جمعی مسلمانان توسط آنها که یک نسل کشی تاریخی می باشد را در بایکوت کامل خبری رسانههای غربی به انجام رساندند و می رسانند. این اتفاق که محدود به یک نزاع فرقهای نبوده، در راستای فرامین آمریکا به دالایی لاما و تلاش دولت میانمار برای اصلاحات مدنظر آمریکا اتفاق افتاده است.
طی دو سال اخیر موج جدید جنایت علیه مسلمانان میانمار، بوداییها با خونسردی تمام هزاران انسان بیگناه و بیدفاع را کشتهاند. در سوم ژوئن ۲۰۱۲، صدها نفر از بوداییان به اتوبوسی حمله کردند که حامل تعدادی از مسلمانانی بود که از مسجدی واقع در آراکان به رانگون بر میگشتند. در این حمله معتقدان به مکتب مراقبه و آرامش و مهربانی بودا، هشت مسلمان را به فجیعترین وضع ممکن کشتند و یک شاهد عینی در مورد این جنایت توصیفات مشمئزکنندهای ارائه میدهد و می گوید: “راهبان بودایی پس از کشتن مسلمانان و چیدن جسد آنها کنار هم بر روی جاده با تف کردن و ریختن شراب بر روی اجساد پیروزی خود را جشن گرفتند”.
شاید برای توجه به مسلمانان میانمار نیاز نباشد به گفتارهای به ظاهر زیبای دالایی لاما مراجعه کرد. اولین اصل اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل میگوید: “تمامی افراد بشر آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ کرامت و حقوق با هم برابرند”
قرنهاست که مسلمانان در میانمار زندگی کردهاند وحال چگونه ممکن است آنان را از این کشور اخراج کنند و کدامیک از کشورهای همسایه میتواند آنها را به شهروندی قبول کند؟! این موضوع را دولت و احزاب میانمار و همچنین سازمانهای بینالمللی به خوبی میدانند و از همین جا مشخص است که آنچه که پیگیری میشود پاکسازی قومی و کشتار دسته جمعی مسلمانان میانمار است.
طی روزهای اخیر در خبرها دیده شد که “کتایون ریاحی” بازیگر سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در اقدامی سوال برانگیز، با دالایی لاما رهبرراهبان بودایی و حامی نسل کشی مسلمانان در میانمار که روابط نزدیکی هم با رژیم صهیونیستی دارد، دیدار و گفتگو کرده است!
در این دیدار کتایون ریاحی پیشنهاد نام گذاری اول فروردین به عنوان روز جهانی منع خونریزی را به دالالی لاما داده است که مورد استقبال وی قرار گرفته است.
نکته جالب توجه ذوق زدگی تعدادی از رسانههای اصلاحطلب از این موضوع است که با اشتیاقی عجیب این خبر را منتشر کرده و حتی روزنامه شرق تیتر اول خبرها و عکس صفحه اول خود را یه این خبر اختصاص داده است .
با توجه به سابقه دالایی لاما در مخالفت با مسلمانان و رضایت از کشتار مسلمانان، چه کسی مسئول برنامه ریزی هنرمندان با این شخص و اشخاص می باشد؟ و آیا بهتر نیست که هنرمندان ایرانی، قبلا با کسب اطلاع درباره وضعیت شخصیتهای سیاسی مانع از سوءاستفاده تبلیغی از خودشان که دارای ملیت ایرانی و اسلامی میباشند، شوند؟
سید مصطفی میرزاباقری برزی
دیدگاه شما