عملیات والفجر 10 با موفقیت انجام شد و شهر به تصرف سپاهیان نور درآمد؛ وضع هم عادي بود، مردم با شور و شوق به پيشواز رزمندگان اسلام ميآمدند و كمك ميكردند تا سربازان عراقي كه در خانههايشان پنهان شده بودند، به اسارت گرفته شوند. بهار هم امسال زودتر از سالهای قبل به دیدار مردم این سرزمین آمده بود. اما گزارشهاي فراريان به فرماندهان رده بالاي عراقي و اطلاع صدام از نحوه برخورد مردم مسلمان و آزادهی حلبچه باعث شد تا بار دیگر این جرثومه فساد به تأسی از اربابانش یکی دیگر از ننگینترین تصمیمات زندگی منحوس خویش را بگیرد.
به گزارش رجانیوز، وحشيانهترين اعمال غيرانساني عليه مردمي بيدفاع انجام شد. مردمی که تنها جرمشان برای اینطور کشته شدن خوشآمدگویی و استقبال از سربازان حضرت روحالله بود. نخست، بمباران با راكتهاي جنگي انجام شد و سپس برگ برنده صدام که به صورت شيميايي از جنس امریکا و شوروی و فرانسه و آلمان و هلند و... بر سر مردم شهر هوار شد.
گرد و غبار ناشی از بمباران راکتی و شیمیایی رفته رفته جای خود را به بدنهای بیجان و خونآلود میداد. شايد از ميان هر ده نفر يك مرد يا پيرمرد ديده ميشود كه آنها هم نمي دانند چه كنند. تراژدی کشته شدن بیش از پنجهزار نفر و زخمی شدن هفتهزار نفر در مدتی کوتاه قلب هر انسانی را از جا میکند. صدای ضجهی کودکانی که در کنار نعش بیجان پدر و مادرشان بیتابی میکنند و مرگ آنها را باور ندارند، شنیده میشود...
از دور صدایی آشنا میشنوی، خوب که گوش میکنی دلت یکباره میریزد؛ نوای امیدبخش "لاالهالاالله"؛ صدا از جانب آنهاست، همان کسانی که لحظاتی پیش عزیزترین کسانشان در مقابل دیدگانشان پرپر زدند. زنانی که در حال تحمل بزرگترین رنج روحی با جسمی شیمیایی شده و چشمانی که دیگر توان دیدن این طبیعت زیبا را ندارد؛ فریادشان بوی خون و کربلا میدهد.
دلت مي خواهد فرياد بزنی و به دنیا بگويی كه اين مردم چه حماسهاي آفريدند، احساس ميكنی كه ظرفيت ديدن اين همه عظمت و زيبايي و خروش روحهاي بزرگ را نداری، سعی بر كنترل و مدیریت رفتارت داری، اما بعد، بغض گلويت را مي تركاند و زير لب با آنها هم صدا مي شوی. اينها هنوز امام را نديدهاند، پس چرا شعار آنها با ما مشترك است، حجاب آنها با مردم آشناي شهر خودمان یکی است، مثل اين كه خود آنها هستند، با مشتهاي گره كرده، شعار سر ميدهند، پس اين همه مصيبت در كجاي وجود اينها جاي گرفته است. احساس كوچكي ميكنی!*
خبری از مدعیان حقوق بشر هم نیست. از دور بیانیه میدهند و آهسته محکوم میکنند. جالب این بود که سعی میکردند در ابتدا ایران را مسئول این کشتار معرفی کنند. خب لابد حق هم داشتند! حلبچه شهری در عراق و رزمندگان اسلام هم در خاک عراق! اما آش آنقدر شور شده بود که خودشان هم خواب آشفته میدیدند و از دوستی با رژیم بعثی عراق برائت میجستند.
تا حدود يك ماه پس از بمباران حلبچه، بازتاب آن در رسانههاى خبرى خارجى مشاهده مىشد. اما با اتمام حملات عراق به شهرهاى ايران و نيز اعزام نمايندگان ايران و عراق به سازمان ملل و مذاكره با دبيركل سازمان ملل، تدريجا جنايات عراق در حلبچه به فراموشى سپرده شد تا مظلومیت این مردم با گذشت 26 سال از این جنایت همچنان پابرجا بماند.
***
توانایی شیمیایی عراق در آغاز جنگ تحمیلی
عراق در 31 شهریور 1359، تهاجم سراسری خود را از سه جبهه آغاز كرد. مركز ثقل این تهاجم جبهه ی جنوب بود. در آن زمان ارتش عراق، دارای مشخصات توانایی تهاجمی جنگ افزارهای شیمیایی به شرح زیر بود:
1- توانایی حفاظتی و رفع آلودگی، وسایل حفاظتی انفرادی – یگانی برای كلیه ی پرسنل در داخل خودروهای زرهی، وجود گروهان شیمیایی و رفع آلودگی در لشكرهای رزمی.
2- داشتن مناسبات تجاری درازمدت با شوروی كه بزرگترین تدارك كنندهی جنگ افزارهای شیمیایی مورد نیاز عراق بود.
3- داشتن مناسبات تجاری با غرب از جمله انگلستان، هلند، آلمان غربی و امریكا به منظور خرید مواد شیمیایی و تجهیزات حفاظتی مورد لزوم جهت نیل به خودكفایی در زمینه ی ساخت جنگ افزارهای شیمیایی.
4- در اختیار داشتن انواع سیستمهای پرتاب مهمات شیمیایی از جمله هواپیماهای دور پرواز، توپخانه، راكتهای سطح به سطح و موشكها.
كاربرد جنگ افزارهای شیمیایی توسط عراق
در اوایل جنگ تحمیلی، در منطقهی شلمچه رژیم عراق برای اولین بار به طور محدود اقدام به استفاده از سلاح شیمیایی كرد و برای دومین بار در منطقهی میمك تكرار شد.
عراقی ها از آذر سال 1361، به طور پراكنده از عوامل شیمیایی كشنده استفاده كردند. ابتدا مقدار محدودی از سولفورموستارد (عامل تاول زا) را به منظور درهم شكستن سازمان رزمی رزمندگان ایران در تك های شبانه مورد استفاده قرار دادند.
در سال 1362، عراق به كاربرد جنگافزارهای شیمیایی در پیرانشهر و حوالی پنجوین مبادرت ورزید. ایران حادثهی پنجوین را «جنایت جنگی» نامید و مجروحین جنگ شیمیایی به بیمارستانهای تهران اعزام شدند.
در اواخر 1363، عراق به دو علت از كاربرد جنگ افزارهای شیمیایی موقتاً منصرف شد:
1- در رابطه با اعتراضهای قبلی اروپا.
2- علنی شدن ابعاد گستردهی كاربرد این جنگ افزارها در جنگ با ایران.
استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در بُعد وسیع توسط عراق از اوایل زمستان 1364 كه رزمندگان ایران توانستند شهر فاو را تصرف نمایند، مجدداً آغاز شد.
در اوایل سال 1366، عراق بار دیگر از جنگ افزارهای شیمیایی به طور انبوه در جبههی مركزی سومار استفاده كرد.
پس از عملیات والفجر 8، نیروهای عراقی به طرز بیسابقهای از مواد سمی شیمیایی استفاده كردند. حدود 7000 گلولهی توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایران شلیك شد. در طول 20 روز هواپیماهای عراقی بیش از هزار بمب شیمیایی در صحنهی عملیات فرو ریختند و متجاوز از 30 تهاجم شیمیایی علیه هدفهای غیر نظامی در ایران انجام شد.
بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق در هفتم تیر 1366 فجیعترین و وحشتناكترین تهاجم از این نوع بود كه سبب كشته و مجروح شدن عدهی بسیاری از مردم غیر نظامی شد. جمهوری اسلامی ایران شهر "سردشت" را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هستهای هیروشیما نامید.
وحشیانهترین مورد استفاده در اسفند 1366، در حلبچه بوده است كه وسیعترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاكنون به شمار میرود كه حداقل 5000 تن از مردم كُرد و مسلمان این شهر را شهید و 7000 تَن دیگر را مجروح كرد.
فاجعهای كه در حلبچه رخ داد بدون شك به فجایعی همچون بمباران اتمی شهرهای «هیروشیما و ناكازاكی» ژاپن به دست امریكا، تنه میزد.
به كارگیری سلاحهای شیمیایی از سوی عراق، در حالی صورت میگرفت كه این كشور جزو 120 كشور امضا كننده ی پروتكل ژنو راجع به منع استفاده از سلاح های سمی، خفه كننده و تركیبات باكتریولوژیك قرار داشت. پروتكل 1925 ژنو كه طی قطعنامه ی 2161 (21)B سازمان ملل متحد مجدداً به تصویب رسیده است، صراحتاً استعمال سلاح های شیمیایی را منع می كند.
دیدگاه شما