چند روز مذاکره و جلسه فشرده رئیسجمهور محترم و هیأت همراه با مقامات عالیرتبه جهان، به هفتهها پیشبینی و گمانهزنیها پایان داد و سخنان دکتر روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل و بیان دیدگاههای جمهوری اسلامی درباره تحریمهای ظالمانه و فعالیتهای هستهای کشورمان، مواضع اصولی نظام در این حوزهها را پیش چشم جهانیان قرار داد. در داخل و خارج، آنها که باج دادن ایران را در پوشش تنشزدایی آرزو میکردند از صراحت و قاطعیت دکتر روحانی خرسند نشدند. خصوصاً آنها که برای یک دیدار اتفاقی مدتها برنامهریزی میکردند!
اما ایران و سخنان رئیس جمهورش یک طرف ماجرا هستند و طرف دیگر این ماجرا آمریکا است که باید دید آنها چه مقدار حاضر به نزدیکی به ایران و اصلاح گذشته و گفتگو براساس احترام متقابلند؟ آنچه اوباما در سخنرانیاش در اجلاس سران بیان کرد را به یقین میتوان موضع نهایی و آشکار آمریکا در برابر ملت ایران دانست. سخنانی که در آن هیچ نشانهای از نرمش یا احترام به حقوق مشروع و مسلم ملت ایران دیده نشد و ثابت کرد که سردمداران کاخ سفید، به جز تظاهر و لفاظی، گام عملی دیگری برنداشتهاند.
اوباما در آن سخنرانی کوچکترین اشارهای به تحریمهای ظالمانه غرب علیه مردم کشورمان نکرد و به سادگی از کنار آن گذشت. مزورانه و ریاکارانه از به رسمیت شناختن حق کشورمان برای دستیابی به انرژی اتمی سخن گفت. حتی گفت که آمریکا قصد براندازی نظام ایران را ندارد! و البته از ماجرای براندازی دولت مصدق هم بعنوان یکی از دلایل ناراحتی مردم ایران یاد کرد! و لابد انتظار دارد مردم و مسئولین این سخنان را دلیل نرمش و انعطاف آمریکا در برابر کشورمان بدانند! امری که برخی سادهلوحانه به آن باور دارند و اصرار میکنند که باید فرصت ملاطفت آمریکا را مغتنم شمرد!
درباره این سخنان باید گفت:
1- اوباما به استناد گزارش مراکز نظارتی بینالمللی مثل آژانس انرژی اتمی و نیز گزارش شانزده نهاد مهم امنیتی آمریکا، به یقین میداند که برنامه هستهای ایران رویکرد نظامی ندارد و سانتریفیوژها برای تولید سوخت نیروگاهی در حال چرخش است.
او میداند و در نطقش هم به آن اذعان دارد که به فتوای رهبر معظم انقلاب ساخت سلاح اتمی تحریم شده است. با این حال و بلافاصله پس از به رسمیت شناختن ظاهری حق اتمی ایران، عملی شدن آن را موکول به شفافیت برنامه هستهای ایران و جلب اعتماد جامعه جهانی - یعنی آمریکا و دوستانش! - موکول کرد و این یعنی پوچ بودن سخن قبلی و رسمیت داشتن حق ایران! گفتنی است که حق برخورداری از فعالیت صلحآمیز هستهای به صراحت در معاهده NPT برای تمامی کشورهای عضو به رسمیت شناخته شده است و تأکید اوباما در این زمینه فقط یک لفاظی است و کمترین امتیازی به حساب نمیآید.
2- اوباما، همان موقع که از ما تضمین عملکرد اتمی میخواهد، ادعا میکند که قصد براندازی نظام اسلامی ما را ندارد اما در این باره هیچ تضمینی نمیدهد. بر کسی پوشیده نیست که آمریکا در طول حیات پربرکت نظام اسلامی، هرگز و تحت هیچ شرایطی از توطئه به قصد ساقط کردن نظام دست برنداشته و تلاش برای براندازی با همه شیوهها و روشهای آن اعم از نظامی، اقتصادی، فرهنگی، جنگ نرم و فتنهانگیزی در وسیعترین ابعاد ممکن از سوی آمریکا و دقیقاً به قصد ساقط کردن یک نظام مردمی صورت گرفته است ولی در تمامی این توطئهها با شکست روبرو شده است. آخرین فتنهانگیزی آنها در سال 88 هنوز از ذهن هیچکس پاک نشده است. همان زمان که اوباما با صراحت و با ذکر نام از فتنهانگیزان حمایت کرد و خود را حامی آنان اعلام کرد!
اگر تحریمهای به زعم آمریکا، فلجکننده تلاشی برای ساقط کردن نظام نیست چه نام دیگری بر آن میتوان گذاشت!؟ اوباما از ساقط کردن دولت ملی در سال 32 سخن میگوید اما از تلاش برای سرنگونی نظام طی سی و چند سال گذشته که طرح چند کودتا، برپایی جنگ تحمیلی، بمباران مناطق مسکونی، ساقط کردن هواپیمای مسافربری، فتنه 88 و تحریمهای وسیع و همهجانبه علیه مردم ایران هیچ عرق شرمی به پیشانیاش نمینشیند! حتی از تحریم دارویی بیماران خاص! اوباما، از ما انتظار تضمین عینی برای خودداری از تولید سلاح اتمی که میداند در پی آن نیستیم، دارد اما انتظار دارد ما برای خصومتها و کینهتوزیهایی که دائما و حتی همین حالا به آن مشغولند یعنی تلاش برای براندازی هیچ تضمینی مطالبه نکنیم و صرفا به سخن او- که بارها ثابت شده بیارزش و اعتبار است- اعتماد کنیم!
3- اما چرا آمریکا از عدم تلاش برای براندازی میگوید؟ آیا در ماهیت آن تغییری به وجود آمده است؟ آیا خوی استکباری خود را به یک سو نهاده و به تعبیر حضرت امام میخواهند آدم شوند!؟ راز این سخن رئیسجمهور آمریکا، اینها نیست و این سخنان اظهاری از روی لطف نیست بلکه اقراری از سر عجز است. واقعیت این است که آمریکا توان و امکان تغییر نظام اسلامی ما را ندارد و سردمدارانش بیش از هر کس دیگری از این ناتوانی باخبرند. آنها سالهاست بیش از آنچه که هستند، هیاهو میکنند و روزی نیست که یک نشریه غربی از ضعف و زوال قدرت آمریکا سخن نگوید.
همین چند روز پیش بود که فارین پالیسی به صراحت از لاف زدن اوباما و مرگ امپراتوری آمریکا سخن گفت! چند روز قبلتر، کنت تیمرمن- رئیس بنیاد دموکراسی و از آرزومندان تغییر نظام ایران - بیپروا و صریح گفت که «تهدیدات اوباما علیه ایران هیچ اعتباری ندارد و او حتی نتوانسته از عهده تهدیدات خود علیه سوریه برآید»! شاید بتوان این تحلیل نشریه آمریکایی «ویکلی استاندارد» را شاهبیت اسنادی دانست که از عجز و ناتوانی آمریکا حکایت میکند، این هفتهنامه در یکی از شمارههای خردادماه سال قبل خود نوشت؛ «دیدگاه کاخ سفید درباره نقش آمریکا در منطقه به دیدگاه آیتالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در این باره شبیه است که میگفت، آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»!
اینها و دهها سند و شاهد دیگر همگی حاکی از عجز و ناتوانی آمریکا در رویارویی با مردم ایران است. بر کسی پوشیده نیست که آنها از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند. اما بارها و بارها از مردم ایران تودهنی خوردهاند و خواهند خورد. رهبرمعظم انقلاب نیز در نخستین روز سال 92 در حرم مطهر رضوی فرمودند: «آن روزی که شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را به صراحت اعلام کردید هم هیچکاری نتوانستید انجام بدهید، بعد از این هم نخواهید توانست».
بنابراین باید دانست آنچه اوباما با بیان آن سعی در تظاهر به لطف به مردم ایران و اظهار دوستی با کشورمان داشت، بیش از آنکه از سر لطف و دوستی باشد از سر عجز و ناتوانی است و هیچ علامتی از صدق و راستی در این سخنان نیست.
حسین شمسیان
دیدگاه شما