شهرستان فامنين !
فامنين گويا كه شهرستان شده كار و بار زندگي آسان شده
از مد افتاده زبان مادري حرف مردم مرسي و اي جان شده
مشدعباد قصه ي آقارضا توي آن دنيا كمي شادان شده
رفته اسم كوكب وكلثوم ننه اسم رسمي سوسن ومرجان شده
ريخته پول وپله ازهرطرف لوچه مشدي كرم خندان شده
پول يارانه، عزيز،شكرخدا خرج عيش ونوش داش قربان شده
خط اينترنت شده بين الملل پشت رايانه ، اَبيل ويلان شده
چال وچوله نيست اندرشهرما فامنين عيناً ، خود تهران شده
آسفالت ،كوچه هاي باصفا بر سُم خرها، بلاي جان شده
ديدني بود آن اُلاغ كلبعلي جفتكي دركرده،بي پالان شده
بسكه بشكن ،بشكن ماشد هوا خنده ها آويزه ي دندان شده
شد ادارات زيادي برقرار بهريك عده چُوركها نان شده
آمده صدها رئيس وكارمند مشكلات شهرما درمان شده؟
كارمند غير بومي آمده دراداره صاحب فرمان شده
بومي مدرك بدست بينوا پشت درمانده ويادربان شده
به به وچه چه ،رواباشدولي انتقاد مردمي هزيان شده
وصله برهركس روا الا،رئيس ميزمسئولين كج ولرزان شده
اين بيامد،اون برفت،آن هم رود هان!چه توفيري به شهرستان شده
نردبان اين جهان داني كجاست فامنين باشد كه سكّوبان شده
يك پروژه بارها با افتتاح عاشق ابروي مسئولان شده
فامنين برچسب بي كيفيت است چسب مسئولين عجب چسبان شده
از بدِ بخت سياهِ شهر ما بحث تحريم،قُل قُل،قليان شده
آن طرف تحريم كرده دشمنان اين طرف تحريم پولداران شده
جنس مردم در پسِ انبارها خط توليدِ صف موشان شده
اين رياست، اين دلارو سكه ها حبّ دنيا درد بي درمان شده
بهر ايمان ِ ضعيفِ عدّه اي امتحان ديگري اعيان شده
تهمت وغيبت شده نقل و نبات وصله اي برخِشتك تُنبان شده
محمدبلندگرامي
دیدگاه شما