آخرین اخبار

16. مهر 1392 - 9:12   |   کد مطلب: 3525
ابوالفضل برات زاده پاسخ میدهد
علت دشمنی غرب با انقلاب اسلامی چیست؟
فرمانده سپاه ناحیه فامنین:سؤال اساسی که در ذهن مردم جامعه ما خصوصا جوانان عزیز با آن همیشه در گیر بوده این است که چرا در طی این سی وچهارسال انقلاب،کشورهای غربی بویژه آمریکا لحظه ای دست از دشمنی و عداوت با جمهوری اسلامی برنداشته است؟ریشه و راز این دشمنی و عداوت دایمی در چیست؟

پیروزی انقلاب در ایران با محتوای اسلامی و باتکیه بر اصول بنیادین آن مصادف با زمانی شدکه کشورهای غربی براساس تفکر لیبرال دموکراسی در اواخر قرن بیستم به سرعت به سمت ماشینی کردن زندگی انسان، دوری و بریدن کامل از معنویت ،دین واخلاق در حرکت بودند.

شاکله اصلی انقلاب کاملا متعارض با اصول حاکم بر نظام سلطه غرب بود،از این رو دشمنی ورویارویی غرب با جمهوری اسلامی از همان آغاز انقلاب به شیوه ها و روشهای گوناگون شروع گردید،

بطوریکه در طول سی وچهارسال تاریخ پر افتخار استقرار نظام جمهوری اسلامی درایران، انواع مختلف دشمنی هاو کینه توزیها مانند :جنگ تحمیلی،ترور ،کودتا،تحریک قومیتهاودر سالهای اخیربا ایجاد فضای سنگین تبلیغات روانی و جنگ نرم تمام تلاش خودرادر راستای به شکست کشاندن این حرکت عظیم دارد.

سؤال اساسی که در ذهن مردم جامعه ما خصوصا جوانان عزیز به آن همیشه در گیر بوده بوده این است که چرا در طی این سی سال انقلاب،کشورهای غربی بویژه آمریکا لحظه ای از دشمنی و عداوت با جمهوری اسلامی برنداشته است؟ریشه و راز این دشمنی و عداوت دایمی در چیست؟

به فرموده امام خمینی رحمت الله علیه حفظ انقلاب اسلامی و دستاوردهای عظیم آن ازاوجب واجبات است.

این انقلاب بدلیل پافشاری بر اصول اسلام از ابتدا مورد تهدیدات همه جانبه کشورهای استعماری قرار داشته است ، پیچیده ترین و مرموزترین نوع آن حرکت فرهنگی خزنده ای است که با قصد به انحراف کشاندن و براندازی نظام ،با استفاده از قدرت رسانه ای و نفوذ در مجامع بین المللی با هدف تاثیر گذاری در دو حوزه عاطفی و ذهنی مردم هم سطح خواص و هم سطح عمومی مردم در حال عملیاتی شدن است،

دشمنان نظام اسلامی برای رسیدن به اهداف مادی خویش از هیچ اقدامی فروگذار نیستند.

حضرت امام رضوان الله علیه،بنیانگذار انقلاب اسلامی به شناخت عمیق خود از چهره واقعی استکبار جهانی ضرورت آگاهی وهوشیاری همه دلسوزان نظام اسلامی را یاد آور شده اند،ایشان در فرازی از فرمایشاتشان در این خصوص می فرمایند:

امروز ما مواجه با همه قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ریزی می کنند،برای اینکه این انقلاب را بشکنندو این نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی را شکست بدهند و نابودکنند و این یک تکلیف الهی است.

برای همه که اهم تکلیف هایی ست که خدا دارد،یعنی حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر و او امام عصر (عج) باشد، اهمیتش بیشتر است،برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می کندبرای اسلام. همه انبیا از صدر عالم تا حالا که آمدند،برای کلمه حق و برای دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند.پیامبر (ص) آن همه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آن همه زحمات را متحمل و متکفل شدند و جانبازی ها را کردند، همه برای حفظ اسلام است.

آحاد مردم هر یک تکلیف دارندبرای حفظ جمهوری اسلامی ،یک واجب عینی،اهم مسایل واجبات دنیا و اهم است،از نماز اهمیتش بیشتر است،برای اینکه این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است.این تکلیف برای همه ماست،هیچ فرقی بین ترک و فارس و عرض می کنم که کجا و کجایی ندارد،سیستانی و بلوچستانی و اینها و این تکلیف برای همه دنیا، در رای واجبات برای همه دنیا واقع شده ،منتها غیر مسلمین چون اعتقاد به اسلام ندارند می گویند خوب اسلام واجب کرده، به ما چه! اما مسلمین که اعتقاد دارند. آن مسلمی که در آفریقاست،حفظ جمهوری اسلامی برایش واجب است،برای اینکه از این جا ممکن استکه یعنی انشاءالله خواهد شد،انعکاسش در همه جا خواهد شدو شده است الان.

مقام معظم رهبری نیز در مقاطع مختلف همه مردم و مسؤولان را به هوشیاری در مقابل تهدیدات و تهاجم سنگین استکبار جهانی آگاه نمودند. ایشان جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی را مکرر تشریح نموده و همه را به آگاهی و مقابله با این ترفند گسترده دشمن فرا خوانده اند،در فرازی از بیاناتشان می فر مایند:

اگر شما ملت و عناصر فرهنگی ،خدای نخواسته بیدار نباشید،صدای فرو ریختن ارزش های معنوی که ناشی از تهاجم پنهان و زیرکانه دشمن است،هنگامی در می آید که دیگر قابل علاج نیست،اینکه کسی بتواند جوانی را در اوج نیروی جوانی فاسد کند،کار مشکلی نیست. بخصوص اگر مفسدین تشکیلاتی هم داشته باشند و الان دشمن دارد این کار را می کند.

تاکیدات امام (ره) و مقام معظم رهبری بیانگر این این نکته است که در مقطع حساس کنونی مهمترین و اصلیترین وظیفه،شناخت ابعاد مختلف تهدیدات دشمن بسیار ضروری است،چرا که بدون شناخت ریشه ها و راز این دشمنی نمی توان موضع درستی اتخاذ نمود،مسلما تلاش برای شناخت ریشه های این دشمنی کمک بسیار زیادی به نوع مواجهه دارد.

…………………………..

تعریف غرب :وقتی از غرب سخن گفته می شود این واژه مفاهیم و تعبیرات گوناگونی را در برمی گیرد و نوعی ابهام در کاربردهای گوناگون آن دیده می شود که جهت روشن نمودن نگاه خود انواع آن را ذکر میکنیم .

مفهوم جغرافیایی : در این مفهوم مراد از غرب همان اروپا و آمریکا می باشد . و ریشه آن نیز به مختصاتی برمی گردد که جغرافیای اروپا بعد از گسترش استعمار اروپایی ایجاد کرده است .

مفهوم ایدئولوژیکی و فرهنگی : در این معنا غرب جهان سرمایه داری و اردوگاه غرب به سردمداری ایالات متحده آمریکا را مورد نظر قرار می دهد که در مقابل شرق و اردوگاه کمونیستی و کشورهای بلوک شرق به رهبری شوروی سابق است . به تعبیری دیگر غرب مسیحی در برابر شرق مسلمان مطرح است .

مفهوم تاریخی : به مفهوم شناخت و تبیین ماهیت غرب در سیر تحولات و بستر تاریخی و پیشینه آن به منظور ریشه یابی تحولات اخیر در ادوار چهارگانه قرون قدیم وسطی جدید و معاصر می باشد .

ـ مفهوم فلسفی : در این گرایش از غربشناسی تاریخ تفکر و ادوار فلسفی غرب به عنوان لایه های زیرین تاریخ غرب مورد نظر قرار می گیرد.

مفهوم جامعه شناختی : بررسی فرآیند دگردیسی دوران انتقال در ادوار سنت مدرنیسم مدرنیته پست مدرنیسم و ترنس مدرنیسم موردنظر می باشد.

امانیسم: امانیسم یعنی اعتقاد به اصالت بشر،در برابر اعتقاد به اصالت خدا،یعنی بشری کردن همه اموربه جای خدایی کردن آن ها.در این فکر ،انسان خودش و حکم خودش را جایگزین احکام الهی و دینی می کند. امانیسم از مشخصات فکری و فلسفی غربی است.در تفکر امانیستی ،غرب اصالت را به انسان می دهد. در برابر مذهب اصالت حق،مذهب امانیسم به انسان اصالت می دهد نه به حق. امانیسم،مذهب اصالت الانسانی است.تفکری که پس از رویگردانی از مسیحیت بنیاد فرهنگ و تمدن غربی را ساخته است.انسان مداری یا امانیسم عین الحاد است و انسان غربی ما به ازای خارجی “اراده ی معطوف به قدرت

امپریالیسم: بطور کلی،عنوانی است برای قدرتی (دولتی)که بیرون از حوزه ی ملی خود به تصرف سرزمینهای دیگر پردازدو مردم آن سرزمینها را به زور وادار به فرمانبرداری از خود کند و از اقتصادی و مالی و انسانی آنها به سود خود بهره برداری کند.امپریالیسم به معنای تشکیل امپراطوری از آغاز تاریخ بشر وجود داشته است.

لیبرالیسم: یا آزادیخواهی،مجموعه ی روشها و سیاستها و ایدؤولوژیهایی که هدفشان فراهم کردن آزادی هر چه بیشتر برای فرد است.اصول کلی لیبرالیسم عبارت است از:- ارزشمند شمردن بیان آزادانه عقایدفردی،-باور به اینکه بازگویی آزادانه عقاید برای فرد و جامعه سودمند است،-پشتیبانی از نهادهای اجتماعی و سیاستهایی که بیان آزادانه ی عقاید را ممکن میسازد.

توسعه:این واژه ترجمه واژه development , و در ادبیات اقتصادی،سیاسی و فرهنگی امروز غرب development به معنی “توسعه کمی” است.توسعه ای که به مدرنیته می انجامد.تلاش برای توسعه تلاش برای مدرنیزاسیون است.تلاش برای گذار از سنتها و رسیدن به مدرنیته است. ویژگیها و خصوصیات موجود در غرب که باعث دشمنی است:

اول: تعارض بنیادین غرب با شرق نگرش و توجه انسان شرقی به عالم متکی به تفکر قلبی است که با نوع نگرش فیزیکی و حتی متافیزیکی غرب به هستی متفاوت است.این تفکر مراتب مختلفی دارد که بصورت کهمل و خالص در تفکر اسلامی وجود دارد و در مکاتب و فرهنگ های دیگر وجود ندارد .

نکته دیگری که که به تعارض بین غرب و شرق اسلامی مربوط میشود،توجه انسان شرقی به عالم غیبی است.در حالی که انسان غربی تعلق خاطری به غیب ندارد.”پوزیتویسم”یا تجربه گرایی،به عنوان یک اصل به انسان غربی یاد داده است که هر چه با ابزار محسوس و تجربی،قابل بررسی و پذیرش است،آن را باید پذیرفت و هر چه که با ابزار تجربه ثابت نشد،رد بشود.

وجه سوم این تقابل،تفکر ولایت مداری ویژه ی انسان شرقی مسلمان است.انسان غربی جز ولایت تکنیک و تکنولوزی را نمی پذیرد.یعنی جز تکنیک و تکنولوزی بر او حکم رانی نمی کند. اما در تفکر شرق اسلامی ولایت مداری به صورت های مختلف جاری است و یکی از وجوه مهم تفکر شرقی شناخته می شود.انسان شرقی بی ولی نمی رود.و این انسان به آن ولی،ولایت دارد.

دوم: غرب و امانیسم جریان استکباری در سیر تدریجی خود انسان غربی را به اراده ای تبدیل کرده که فقط طالب قدرت است و به سمت قدرت حرکت می کند. یکی از دلایل دشمنی غرب با جهان اسلام و تشیع خوی استکباری اوست و این خوی استکباری در ،متکی بودن غرب به “امانیسم” در “تفکر”،متکی بودن به “اماره گی نفس “در “اخلاق”،متکی بودن به “اصالت سود”در “اقتصاد”و متکی بودن به “اصالت قدرت”در “سیاست”،است در نتیجه،قدرت طلبی و استکبارورزی در روح و جان فرهنگ و تمدن غربی حاکم است. از آنجا که استکبار غربی در فکر و اخلاق متجاوز،تمامیت خواه و کین جوست،مجسمه حق و تجسم موجودی “ضد انسانی “است. در این وضع ،یا همه را برای خود و مستحیل در خود می خواهد یا ان ره از میان بر می دارد.نباید فریب صورت پر رنگ و لعاب اروپا را خورد.

سوم: غرب و خصلت سلطه جویی جریان استکباری در اخلاق متکی به نفس اماره است! چون میل به برخورداری و بهره برداری از مظاهر نفس اماره است.نفس اماره است که برخورداری و سلطه را می طلبد. وقتی در ساحت فرهنگ و اخلاق نظاره می کنیم،جریان استکباری را مجسمه نفس اماره می بینیم. اماره گی نفس در اخلاق مستکبر تجلی دارد و به همین دلیل هیچ قیدی و هیچ مانعی را تحمل نمی کند و به همین دلیل هر شریعتی را زیر پا می گذارد.زیرا شریعت و مذهب مانع استکبار ورزی و قدرت طلبی می شودو مستکبر می خواهد این مانع را بردارد.لذا،”ماتریالیسم”- ماده پرستی-را جایگزین مذهب می کند. زیرا ماتریالیسم اجازه اماره گی نفس را به مستکبر می دهد.با این منش و شیوه ،وقتی هم که در مقابل یک جریان مذهبی مثلا مسیحیت قرار می گیرد بجای آنکه در برابر آن تسلیم شود،سعی می کند مسیحیت را از میان بردارد ویا به هر ترفندی مسیحی را فاسد،مسیحیت را سکولاریزه ،دنیایی و مادی می کند.به همین دلیل است که می گوییم :استکبار غربی در اخلاق متکی به اماره گی نفس است.به خودش اجازه می دهد که دین و شریعت را به عنوان مانع و مزاحم از پیش پای او بردارد.

چهارم: غرب،توسعه و تصرف ”اراده ی معطوف به قدرت”و میل شدید به تصاحب و تملک و روحیه سود پرستی به نسبت مقام و جایگاه در میان همه پرورش یافتگان این جریان فرهنگی جاری است.این خوی در روزنامه نگار،فیلمساز ،معمار غربی … جاری و منعکس است تنها گاهی بطور استثنایی فردی از این جریان بیرون افتاده متحول شده و به آنشت کرده است.ضمن اینکه تمدن غربی تاکید بیش از حد بر ترقی و توسعه دارد. ظهور نفس اماره هم در همین است.و به این دلیل تکیه گاه او ترقی و توسعه بی حد است،زیرا در خواهش های نفسانی و در امیال اماره،نقطه پایانی وجود ندارد.نفس اگر رها شود به جایی می رسد که خود را خدا می خواند. یعنی هیچ حدی برای خود قایل نیست.اگر در مسیر”عبودیت”قرار بگیرد تا مرتبه “فنای فی الله” می رود و اگر در مسیر “انانیت” قرار بگیرد اراده می کند که خود را حق بداند و خود را خدا بخواند.

خوب می دانید که “سود”بنیاد اقتصاد در عصر حاضر است چنانکه”مصرف و اسراف” جزو لا ینفک توسعه اقتصادی مدرن است. به همان صورت که “تظاهر و مد پرستی ” و “رقابت ناسالم و کاذب” . حال چنانکه انسانی بخواهد تابع سنتهای مذهبی بماند و از ربا و اسراف و تظاهر و مدپرستی و تبلیغات کاذب دوری کند و به ” توسعه با مدل غربی “و مدرنیته که عاری از مذهب و تکلیف مذهبی است نمی رسد.از این رو برای جاری شدن اخلاق و روش مدرن پیشنهاد می کنند،با برنامه هایی انسان مذهبی و شرقی را باید توسعه داد و مهیای پذیرش فرهنگ جدید کرد.

پنجم: سرمایه داری و غول امپریالیسم نظام سرمایه داری اساس توسعه اقتصادی غرب است. امکان ندارد در نظام سرمایه داری غرب پا گذاشت و توسعه طلب و مهاجم نبود.حدیثی از پیامبر معظم اسلام (ص) است که : شیطان هر صبحگاه خیمه خود را در بازار بر پا میکند.بازار محل سکنی شیطان است و سرمایه با خود خوی شیطانی می آورد.به همین دلیل در دین قید و بند های زیادی در باره کسب و تجارت وجود دارد که مانع بروز این خوی شیطان میشوند، اما انسان غربی که این قید و بند را ندارد همین که وارد موضوع سرمایه داری مشود ، نمی تواند که توسعه طلب نباشد.

در نزد یهود و در تمام نظام سرمایه داری،پول حرف اول و آخر را می زند.پول یعنی “همه چیز”. سرمایه دار در جستجوی سود بود و سرمایه پی در پی سود را بدنبال خود میکشید.”اقتضای سرمایه داری هجوم و دست اندازی “بود و کسی گمان نمی کرد که سرمایه داری در خود و با خود نطفه تجاوز و دست اندازی را می پرورد.

از همین روست که “ظهور غول امپریالیسم “اجتناب ناپذیر بود. باید بدانیم که این جریان ، با این خوی و خصلت ، اساسا با فرهنگ مذهبی ، انسان مذهبی ،احکام آسمانی مقابله می کند و اگر آن را مقابل خود ببیند با تمام قوا علیه آن می شورد.

ویژگیها و خصوصیات موجود در انقلاب اسلامی:اول: سابقه شکستهای پی در پی غرب از مسلمانان در قرنهای گذشته

خیلی پیش از زمان جنگ های صلیبی،در قرن اول و دوم هجری مسلمانان حرکت کرده و سرزمین های کثیری را فتح کردند. آنها در همان قرن اول با فرماندهی قوی از تنگه های جبل الطارق گذشته و با فتح اندلس به دروازه های فرانسه رسیدند و یادگاری بزرگ از خود به جای گذاشتند. غرب نمونه هایی مثل اندلس و ماجرای حضور مسلمانان در اروپا را به خاطر دارد و می داند که برای مقابله با فرهنگ و تمدنی که اسلام بوجود می آورد، باید هزینه های گزافی را پرداخت کند.در عموم فیلمهای سینمایی هالیوود این معنا به نوعی به تصویر کشیده شده است.بنابراین تمام تلاش غرب این است که اینقدر برروی این عنصر قوی یا چراغ گل بریزد که آن عنصر از بین برود و دیگر قدرت عرض اندام نداشته باشد اما ،با همه این تلاش ها باز هم یکباره می بیند که این حریف،پر قدرت و تمام قد رودرروی او ایستاده است.

جریانی مثل انقلاب اسلامی درست در زمانی مقابل غرب قرار می گیرد که آنها امید داشتند با الگوی توسعه و مدرنیته بتوانند از دست عناصر فرهنگ سنتی خلاص شوند.الگوی جدیدی که با بازگشت به مبانی دینی میخواهد مدرنیته را در خود مستحیل کند،یعنی میخواهد عناصر فرهنگ گذشته را برگرداند. با وقوع انقلاب اسلامی در ایران غرب متوجه شد که تمام تلاش هایی که در طی دویست سال برای از بین بردن مبانی فرهنگ سنتی شرق انجام داده بود تا چیزی از آن باقی نمانددر هیات یک جامعه ی جدید در مقابل او ایستاده است غرب به یکباره می بیندکه انقلاب اسلامی می خواهد مدیریت سازمان اجتماعی با محوریت دین را ترتیب دهد.همه تجربه های ییشین غرب را متذکر این معنا ساخته است که خنثی سازی عوامل موثر کم هزینه تر از رویارویی است.ایجاد نفاق میان مسلمانان ،فرقه سازی ،تطمیع عوامل مهم،گسیل داشتن جاسوسان،حذف فیزیکی افراد و اشخاص موثر و مشغول کردن به لهو و لعب در زمره مجموعه ترفندهای غرب علیه مسلمانان است.

دوم : ظرفیت جمهوری اسلامی برای احیاءارزشهای اسلامی به جای فرهنگ رو به افول غرب

قراین و شواهد زیادی اعلام می کند که فصل اضمحلال و پایان تاریخ غرب فرا رسیده است. صدای زنگ تاریخ و تمدن آینده و حوزه فرهنگی جدید به گوش می رسد،این حوزه فرهنگی به نام دین و معنویت اعلام موجودیت خواهد کرد.در خود غرب نیز از سالها قبل کسانی بوده و هستند که از این ماجرا خبر میدهند واین سخن تنها از ما نیست.

فیلسوف تاریخ،”توین بی” می گوید: شاید فقط خدا می تواند غرب را نجات دهد و راهی جز بازگشت به کلیسا و مذهب برای غرب وجود ندارد“

اشپنگلر به صراحت اعلام می کند که: ”آینده از آن اسلام است و غرب در مقابل اسلام سقوط خواهد کرد”

“هانگتینتون” خبر از برخورد تمدنها می دهد. و این خبر یعنی قریب الوقوع بودن برخورد تمدن غرب و شرق،باعث شد که سیاست مداران مستکبر به اتکای آرای این نظریه پردازان دست به اقدامات باز دارنده بزنند.

با این آگاهی ها،طی سه دهه اخیر سیاست هایی را اتخاذ کرده اند که نه تنها جلوی برخورد را بگیرند بلکه می خواهند قبل از آنکه تمدن اسلامی قد بکشد و رشد نماید،آن را در نطفه خفه کنند تا مجال و فرصت زایش پیدا نکند.

………………………………………………

دلایل سقوط وافول فرهنگ غربی :
خستگی انسان غربی از “یک سو نگری” و “ماده گرایی”،انفعال و ایستایی حاصل از زندگی کسالت آور ماشینی و بی روح،پاسخ نگرفتن از رویکرد به دنیا و جهان عاری از معنویت،عدم آرامش و بالاخره بحران های مختلف،زمینه های بازگشت و مراجعه به معنویت به ویزه اسلام را فراهم آورده است.
سوم: اعتقاد به موضوع آخرالزمان و ظهور منجی،در یک مسأله هیچ تردیدی نیست که همه ی ملل و همه ی ادیان در آثار خود از آخرالزمان سخن گفته اند.همچنین در بین ادیان مختلف این مسأله مشترک است که،پیش از آمدن موعود تحولاتی در دنیا رخ می دهد. حوادث بزرگی که بیان کننده ی نزدیکی ظهور موعود هستند.
زمانی آنچنان بحث آخرالزمان و گفتگو در غرب داغ شد و بازار گرمی پیدا کرد که محقق ارجمند جناب آقای “علی کورانی” در کتاب “عصر ظهور ” نوشت:
آن قدر گفت و گو در باره ی آخرالزمان شایع شد که گفتند در انگلستان پرونده ی قطوری در باره ی آخرالزمان وجود دارد که فقط عکس امام مهدی،علیه السلام،را کم دارد.
همه شواهد و قرائن و همه پیش گویی ها،سقوط غرب در برابر شرق را پیش بینی کرده و با سند و دلیل مدرک این موضوع را به اثبات رسانده اند.
نوستر آداموس،در پیشگویی های خود بارها به آخرالزمان اشاره ای مستقیم و صریح دارد.”ظهور مردی از عربستان ” یکی از مشهورترین قطعات پیشگویی های اوست که میگوید:
“از کشور عربی خوشبخت شخص قدرتمند و مسلط به شریعت محمد (ص) زاده خواهد شد،اسپانیا را به درد سر انداخته و بر گرانادا مستولی می شود و توسط دریا بر مردم نیکوزیا ظفر می یابد”
راز مقابله آنها در این سالها به این مسأله بر می گردد و هر چه غیر از این گفته شود بهانه ای بیش نیست. نفت،عراق،بن لادن و جلوگیری از تحقیقات هسته ای ایران و… همه بهانه هایی هستند که مطرح می کنند.راز اصلی دشمنی و ستیزه جویی غرب در همین مسأله است که آنها می دانند جهان فردا مستعد حادثه ی بزرگی میشود و آن ظهور منجی از شرق اسلامی و سقوط غرب است.
چهارم : قرار داشتن جمهوری اسلامی در منطقه حساس خاورمیانه
منطقه خاورمیانه به دلایل داشتن شرایط ویژه در سطح جهان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که میتوان برای روشن شدن بیشتر موضوع به چند مورد از آن اشاره نمود: از نظرژئوپولتیکی این منطقه از مناطق بسیار حساس جهان است.تعبیر بسیار زیبایی آقای “شمس الدین رحمانی” برای این منطقه به کار برده اند که عنوان یکی از کتاب هایشان نیز هست:”لولای سه قاره”. یعنی منطقه خاورمیانه مانند یک لولا،سه قاره را به هم پیوند زده.قاره آسیا،اروپا و آقریقا.

این منطقه مرکز زمین به حساب می آید،در هر صورت زایشگاه و مهد تمدن های متعددی بوده. هم بوجودآورنده ی تمدن و هم پرورشگاه آن.
در بررسی ریشه و زایشگاه زبانها نیز به منطقه خاورمیانه میرسیم.به بیان خاورشناس معروف”برنارد لوییس”،نویسنده کتاب “خاورمیانه”:
“الفبا اختراع مردم خاورمیانه بود.”
ما سراغ نداریم،که از پیامبری بزرگ در منطقه ی دوردست سخن بگویند- چنان که نبوده اند- در حالی که محل تجمع انبیا و ظهور انبیای بزرگ الهی و دایره عملکرد آنها در این منطقه اتفاق افتاده. و کتب آسمانی نیز به زبان مردم همین منطقه نازل شده.با ذکر این نکات قصد داریم حساسیت این منطقه را خاطر نشان کنیم و اعلام کنیم که این منطقه،محل ویژه ای است.
این منطقه دارای مرزهای زمینی و دریایی مستحکمی است که راههای غلبه بر تمامی جغرافیای منطقه را سخت و مسدود می کند.
به جز موانع طبیعی مهمی که منطفه ی خاورمیانه را در هود گرفته،راه های دریا نوردی منطقه با دروازه های مهم و استراتژیک خود بر اهمیت آن افزوده است.
چه کسی می تواند اثرات اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی و حتی سیاسی”حج” را که همه ساله چند میلیون مسلمان را مستقیم و غیر مستقیم به هم می پیوندد نا دیده بگیرد؟
پنجم: ظرفیت تسلط بر منابع سرشار ثروت،بخش عمده ی ذخایر نفتی جهان یا در واقع ثروت دنیا در این منطقه جاری است.به عبارتی، هم سابقه ی تاریخی و فرهنگی و هم ثروت و هم سرمایه ی کلان جهان در این منطقه مجتمع شده است. علاوه بر سوابق تاریخی و فرهنگی این منطقه امروزه صاحب بزرگترین منبع ثروت جهان نیز هست و غرب به این ثروت احتیاج دارد.و صنعت غرب به شدت به این ثروت وابسته شده است وابستگی ای که بود و نبود غرب به آن وابسته است،که خود حامل بزرگترین پیام فرهنگی در قرن بیست و یکم میباشد.
۵% از ذخایر نفت جهان متعلق به آمریکاست.در حالیکه هر روز بر میزان احتیاج امریکا به نفت افزوده می شود و وابستگی اش به نفت خاورمیانه نیز بیشتر. اگر تنها ذخایر نفتی و زیر زمینی منطقه را در نظر آوریم به این نتیجه می رسیم که غرب برای تسلط براین منابع از هیچ کوششی و حیله ای و نیرنگی دریغ نخواهد کرد و کوچکترین زمینه های خیزش ضد غربی و ضد یهودی را در نطفه خفه می کند تا از این منابع محروم نماند.
ششم: روحیه جهادی و شهادت طلبی در مذهب تشیع
روحیه جهادی ودر فرهنگ اسلامی و مسلمانان و خصوصا سیعیان است که آنها را مستعد ساختن تمدن جدید کرده است. در اسلام،خصوصا شیعه بنیه قوی ای برای ساختن تمدن ،گذار ارز وضع موجود و جدال با غرب وجود داشت.باعث این بنیه عجیب تمدن ساز دو موضوع بوده”یکی نگاه به آینده”، و دیگری”وجود بنیه شهادت طلبی و جهادی “است.
همه احکام و همه حقایق در اسلام هست و چند ویژگی دیگر نیز در آن نهفته است.که آن را از سایر ادیان و مذاهب متمایز میسازد: روحیه جهادی در آن نهفته است.

- رویکرد به آینده دارد- با عنصر اجتهاد می تواند دیگر بار تجدید حیات پیدا کند-با ابزار جهاد و اجتهاد و نگاه به آینده امکان تجدید حیات و دوام پیدا می کند.این سه عنصر در هیچیک از مذاهب پیشین نبوده و در نتیجه نمی توانند در مقابل غرب مقاومت کنند.همانطور که ملاحظه می کنید اسلام اهل سنت در مقابل غرب نمی تواند بایستد.
وجود این پتانسیل در مسلمانان شیعی و حاضر در منطقه ی خاورمیانه،در کنار خلیج فارس،کافی است که غربی ها روی خوش به مسلمانان نشان ندهند،حتی اگر موارد گذشته را که اشاره کردیم نادیده بگیریم. نقش آفرینی برای آینده و در زمان ظهور برای ما رقم زده شده است در بسیاری روایات ذکر شده که مشاوران اصلی حضرت صاحب الزمان علیه السلام،ایرانی اند و ایرانی ها در زمره یاران همراه و محکم حضرت اند.و این نقش آفرینی ایرانیان را هم در منابع یهودی،هم در منابع مسیحی و هم در منابع اسلامی می توانیم ببینیم.
نکته پایانی:
با توجه به موارد ذکر شده وشناخت ویزگی های حاکم بر تفکر غربی و همچنین شناخت ظرفیت،شرایط،پتانسیل و ویزگیهای نظام جمهوری اسلامی می توان نتیجه گرفت که در حقیقت و در ادعای صحیحتر می توانیم بگوییم که ما غرب را تهدید می کنیم نه غرب مارا تهدید می کند،ریشه دشمنی غرب با نظام جمهوری اسلامی در این واقعیت نهفته است که تفکر لیبرال دموکراسی بدلیل دوری از معنویت و کشاندن جامعه به سمت ماشینیسم و حاکم کردن تکنولوزی بر مردم باعث از هم پاشیدن اخلاق و ارزشهای انسانی در دنیا شده است،بطوریکه حتی اندیشمندان غربی نیز به عدم کارایی این تفکر مادی هشدار داده اند،بازگشت به معنویت را به یک نیاز اساسی تعبیر می کنند.در این بین مکتب غنی اسلام بعنوان یک دین کامل و جامع با نشان دادن توانایی خود در ارایه الگوی جدید برای اداره آینده جامعه بشری در حال جایگزینی است.
سیاست مداران و مستکبرین عالم با آگاهی از این پتانسیل از سالهای پیش سعی در جلوگیری از این موج عظیم نمودند،و کانون جوشنده آن یعنی جمهوری اسلامی ایران را مورد شدیدترین تهاجمات خود قرار دادند.تهدید تفکر لیبرال دموکراسی از سوی اسلام باعث وحدت غرب گردیده است ،با عنایت خداوند متعال در سطوح مختلف منفعل شده اند،آنها در شرایط انفعالی قرار گرفته اند و عکس العمل نشان می دهند،اگر فاعل بودن شیعیان ادامه پیدا کند به دلیل اینکه غرب در حال سقوط است می توانیم به اهداف عالی خود دسترسی پیدا کنیم.

ان شاألله

ابوالفضل برات زاده

دیدگاه شما

وضع هوای فامنین
عکس ماهواره ای شهرستان فامنین
قیمت روز طلا، سکه و ارز در بازار
پایگاه اطلاع رسانی تامین اجتماعی
فرمانداری فامنین
شهرداری فامنین
کانال تلگرامی آوای فامنین
بازی قیام مختار