دلایل سقوط وافول فرهنگ غربی :
خستگی انسان غربی از "یک سو نگری" و "ماده گرایی"،انفعال و ایستایی حاصل از زندگی کسالت آور ماشینی و بی روح،پاسخ نگرفتن از رویکرد به دنیا و جهان عاری از معنویت،عدم آرامش و بالاخره بحران های مختلف،زمینه های بازگشت و مراجعه به معنویت به ویزه اسلام را فراهم آورده است.
سوم: اعتقاد به موضوع آخرالزمان و ظهور منجی،در یک مسأله هیچ تردیدی نیست که همه ی ملل و همه ی ادیان در آثار خود از آخرالزمان سخن گفته اند.همچنین در بین ادیان مختلف این مسأله مشترک است که،پیش از آمدن موعود تحولاتی در دنیا رخ می دهد. حوادث بزرگی که بیان کننده ی نزدیکی ظهور موعود هستند.
زمانی آنچنان بحث آخرالزمان و گفتگو در غرب داغ شد و بازار گرمی پیدا کرد که محقق ارجمند جناب آقای "علی کورانی" در کتاب "عصر ظهور " نوشت:
آن قدر گفت و گو در باره ی آخرالزمان شایع شد که گفتند در انگلستان پرونده ی قطوری در باره ی آخرالزمان وجود دارد که فقط عکس امام مهدی،علیه السلام،را کم دارد.
همه شواهد و قرائن و همه پیش گویی ها،سقوط غرب در برابر شرق را پیش بینی کرده و با سند و دلیل مدرک این موضوع را به اثبات رسانده اند.
نوستر آداموس،در پیشگویی های خود بارها به آخرالزمان اشاره ای مستقیم و صریح دارد."ظهور مردی از عربستان " یکی از مشهورترین قطعات پیشگویی های اوست که میگوید:
"از کشور عربی خوشبخت شخص قدرتمند و مسلط به شریعت محمد (ص) زاده خواهد شد،اسپانیا را به درد سر انداخته و بر گرانادا مستولی می شود و توسط دریا بر مردم نیکوزیا ظفر می یابد"
راز مقابله آنها در این سالها به این مسأله بر می گردد و هر چه غیر از این گفته شود بهانه ای بیش نیست. نفت،عراق،بن لادن و جلوگیری از تحقیقات هسته ای ایران و... همه بهانه هایی هستند که مطرح می کنند.راز اصلی دشمنی و ستیزه جویی غرب در همین مسأله است که آنها می دانند جهان فردا مستعد حادثه ی بزرگی میشود و آن ظهور منجی از شرق اسلامی و سقوط غرب است.
چهارم : قرار داشتن جمهوری اسلامی در منطقه حساس خاورمیانه
منطقه خاورمیانه به دلایل داشتن شرایط ویژه در سطح جهان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که میتوان برای روشن شدن بیشتر موضوع به چند مورد از آن اشاره نمود: از نظرژئوپولتیکی این منطقه از مناطق بسیار حساس جهان است.تعبیر بسیار زیبایی آقای "شمس الدین رحمانی" برای این منطقه به کار برده اند که عنوان یکی از کتاب هایشان نیز هست:"لولای سه قاره". یعنی منطقه خاورمیانه مانند یک لولا،سه قاره را به هم پیوند زده.قاره آسیا،اروپا و آقریقا.
این منطقه مرکز زمین به حساب می آید،در هر صورت زایشگاه و مهد تمدن های متعددی بوده. هم بوجودآورنده ی تمدن و هم پرورشگاه آن.
در بررسی ریشه و زایشگاه زبانها نیز به منطقه خاورمیانه میرسیم.به بیان خاورشناس معروف"برنارد لوییس"،نویسنده کتاب "خاورمیانه":
"الفبا اختراع مردم خاورمیانه بود."
ما سراغ نداریم،که از پیامبری بزرگ در منطقه ی دوردست سخن بگویند- چنان که نبوده اند- در حالی که محل تجمع انبیا و ظهور انبیای بزرگ الهی و دایره عملکرد آنها در این منطقه اتفاق افتاده. و کتب آسمانی نیز به زبان مردم همین منطقه نازل شده.با ذکر این نکات قصد داریم حساسیت این منطقه را خاطر نشان کنیم و اعلام کنیم که این منطقه،محل ویژه ای است.
این منطقه دارای مرزهای زمینی و دریایی مستحکمی است که راههای غلبه بر تمامی جغرافیای منطقه را سخت و مسدود می کند.
به جز موانع طبیعی مهمی که منطفه ی خاورمیانه را در هود گرفته،راه های دریا نوردی منطقه با دروازه های مهم و استراتژیک خود بر اهمیت آن افزوده است.
چه کسی می تواند اثرات اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی و حتی سیاسی"حج" را که همه ساله چند میلیون مسلمان را مستقیم و غیر مستقیم به هم می پیوندد نا دیده بگیرد؟
پنجم: ظرفیت تسلط بر منابع سرشار ثروت،بخش عمده ی ذخایر نفتی جهان یا در واقع ثروت دنیا در این منطقه جاری است.به عبارتی، هم سابقه ی تاریخی و فرهنگی و هم ثروت و هم سرمایه ی کلان جهان در این منطقه مجتمع شده است. علاوه بر سوابق تاریخی و فرهنگی این منطقه امروزه صاحب بزرگترین منبع ثروت جهان نیز هست و غرب به این ثروت احتیاج دارد.و صنعت غرب به شدت به این ثروت وابسته شده است وابستگی ای که بود و نبود غرب به آن وابسته است،که خود حامل بزرگترین پیام فرهنگی در قرن بیست و یکم میباشد.
5% از ذخایر نفت جهان متعلق به آمریکاست.در حالیکه هر روز بر میزان احتیاج امریکا به نفت افزوده می شود و وابستگی اش به نفت خاورمیانه نیز بیشتر. اگر تنها ذخایر نفتی و زیر زمینی منطقه را در نظر آوریم به این نتیجه می رسیم که غرب برای تسلط براین منابع از هیچ کوششی و حیله ای و نیرنگی دریغ نخواهد کرد و کوچکترین زمینه های خیزش ضد غربی و ضد یهودی را در نطفه خفه می کند تا از این منابع محروم نماند.
ششم: روحیه جهادی و شهادت طلبی در مذهب تشیع
روحیه جهادی ودر فرهنگ اسلامی و مسلمانان و خصوصا سیعیان است که آنها را مستعد ساختن تمدن جدید کرده است. در اسلام،خصوصا شیعه بنیه قوی ای برای ساختن تمدن ،گذار ارز وضع موجود و جدال با غرب وجود داشت.باعث این بنیه عجیب تمدن ساز دو موضوع بوده"یکی نگاه به آینده"، و دیگری"وجود بنیه شهادت طلبی و جهادی "است.
همه احکام و همه حقایق در اسلام هست و چند ویژگی دیگر نیز در آن نهفته است.که آن را از سایر ادیان و مذاهب متمایز میسازد: روحیه جهادی در آن نهفته است.
- رویکرد به آینده دارد- با عنصر اجتهاد می تواند دیگر بار تجدید حیات پیدا کند-با ابزار جهاد و اجتهاد و نگاه به آینده امکان تجدید حیات و دوام پیدا می کند.این سه عنصر در هیچیک از مذاهب پیشین نبوده و در نتیجه نمی توانند در مقابل غرب مقاومت کنند.همانطور که ملاحظه می کنید اسلام اهل سنت در مقابل غرب نمی تواند بایستد.
وجود این پتانسیل در مسلمانان شیعی و حاضر در منطقه ی خاورمیانه،در کنار خلیج فارس،کافی است که غربی ها روی خوش به مسلمانان نشان ندهند،حتی اگر موارد گذشته را که اشاره کردیم نادیده بگیریم. نقش آفرینی برای آینده و در زمان ظهور برای ما رقم زده شده است در بسیاری روایات ذکر شده که مشاوران اصلی حضرت صاحب الزمان علیه السلام،ایرانی اند و ایرانی ها در زمره یاران همراه و محکم حضرت اند.و این نقش آفرینی ایرانیان را هم در منابع یهودی،هم در منابع مسیحی و هم در منابع اسلامی می توانیم ببینیم.
نکته پایانی:
با توجه به موارد ذکر شده وشناخت ویزگی های حاکم بر تفکر غربی و همچنین شناخت ظرفیت،شرایط،پتانسیل و ویزگیهای نظام جمهوری اسلامی می توان نتیجه گرفت که در حقیقت و در ادعای صحیحتر می توانیم بگوییم که ما غرب را تهدید می کنیم نه غرب مارا تهدید می کند،ریشه دشمنی غرب با نظام جمهوری اسلامی در این واقعیت نهفته است که تفکر لیبرال دموکراسی بدلیل دوری از معنویت و کشاندن جامعه به سمت ماشینیسم و حاکم کردن تکنولوزی بر مردم باعث از هم پاشیدن اخلاق و ارزشهای انسانی در دنیا شده است،بطوریکه حتی اندیشمندان غربی نیز به عدم کارایی این تفکر مادی هشدار داده اند،بازگشت به معنویت را به یک نیاز اساسی تعبیر می کنند.در این بین مکتب غنی اسلام بعنوان یک دین کامل و جامع با نشان دادن توانایی خود در ارایه الگوی جدید برای اداره آینده جامعه بشری در حال جایگزینی است.
سیاست مداران و مستکبرین عالم با آگاهی از اين پتانسیل از سالهای پیش سعی در جلوگیری از این موج عظیم نمودند،و کانون جوشنده آن یعنی جمهوری اسلامی ایران را مورد شدیدترین تهاجمات خود قرار دادند.تهدید تفکر لیبرال دموکراسی از سوی اسلام باعث وحدت غرب گردیده است ،با عنایت خداوند متعال در سطوح مختلف منفعل شده اند،آنها در شرایط انفعالی قرار گرفته اند و عکس العمل نشان می دهند،اگر فاعل بودن شیعیان ادامه پیدا کند به دلیل اینکه غرب در حال سقوط است می توانیم به اهداف عالی خود دسترسی پیدا کنیم.ان شاألله
دیدگاه شما