دلایل قرآنی وجوب حجاب رابفرمایید ؟برخی شایعات پیرامون عدم قاطعیت قرآن در امر حجاب مطرح است. در پاسخ به این شبهه چه دلایلی میتوان عنوان کرد.
اینکه حجاب یکی از تکالیف فردی به شمار میرود در آیات و روایات آمده است. البته در همهی مسائل دینی باید به سراغ متخصصان این امر برویم و متخصصان امور دینی مراجع معظم تقلید هستند که از لابهلای منابع دینی احکام الهی را استخراج میکنند. بعضی از احکام کاملاً صریح و شفاف هستند. اگر ابهاماتی در احکام شرعی وجود داشته باشد، وظیفهی مجتهد است که آنها را برطرف کند. همهی مراجع ما حجاب را واجب و از ضروریات دین اسلام میدانند. آیات و روایات هم همین را میگوید.
بر اساس آیات قرآن، هم زنان وظیفه دارند که حجابشان را رعایت کنند و هم مردان باید نگاه خودشان را بپوشانند. در این نگاه باید بگوییم این مسئله کاملاً اجتماعی است. روایات ما هم همین را اثبات میکنند. در زمینهی ارتباط زن و مرد حدودی بیان شده است که یکی از آنها مربوط به تعادل در نگاه کردن میشود. بنابراین هم تکلیف بر زن است که حجابش را رعایت کند و هم آقایان باید نگاه خودشان را کنترل کنند.
برخی از جریانات داخلی و خارجی مخالف حجاب اعتقاد دارند که دخالت حکومت در اجرای حکم حجاب هیچ گونه توجیه شرعی و منطقی ندارد و حجاب در جامعه باید کاملاً آزاد و اختیاری باشد. نظر شما در این باره چیست؟
اینکه حجاب یک وظیفهی حکومتی است بحثی طولانی دارد، اما اجمالاً به آن میپردازم. حکومت اسلامی باید احکام اسلامی را اجرا کند و حجاب از ضروریات دین اسلام است. بنابراین حکومت اسلامی باید در جامعه از حجاب شرعی محافظت نماید و با آسیبهای بدحجابی برخورد کند. مبنای این امر مباحث فقهی است. یکی از ادلهی متقنی که بر اساس آن حکومت اسلامی میتواند با مسئلهی بدحجابی برخورد کند امر به معروف و نهی از منکر است، چرا که این امر از وظایف ذاتی دستگاه حکومت اسلامی است.
اگر حکومت اسلامی تشکیل نشود، مردم نسبت به امر به معروف و نهی از منکر تکلیف بیشتری دارند، اما وقتی حکومت اسلامی تشکیل شد، بخش عمدهای از امر به معروف و نهی از منکر، بر اساس مبانی شرعی، در قانون اعمال میشود و این کار بر عهدهی دولت و حاکمیت اسلامی قرار میگیرد. پس این موضوع از وظایف حکومت به شمار میرود، کمااینکه خیلی از مسائل دیگر همین طور هستند. مثلاً اگر در جامعهی اسلامی قتلی انجام بشود، هر چند که حکم قاتل قصاص است، اما این موضوع باید از طرف دستگاه حاکمیت اسلامی پیگیری شود. این طور نیست که خانوادهی مقتول خودشان مقابله به مثل کنند. بنابراین گاهی اوقات افراد در حکومت اسلامی دستشان بسته است، چون برخی امور در اختیار حاکمیت اسلامی قرار دارد.
قطعاً برخورد با مفاسد اجتماعی از وظایف حاکمیت اسلامی است. آمار و ارقام گویای این واقعیت هستند که بدحجابی و بیحجابی در جامعه فساد ایجاد میکند و وظیفهی دولت اسلامی این است که با ریشهی مفاسد که یکی از آنها بدحجابی و بیحجابی است برخورد کند. در روایات داریم که جوانی به زنی نامحرم نگاه میکرد و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) صورت آن شخص را برمیگرداند. همچنین آن حضرت برخی را به خاطر اینکه در پی نوامیس مردم بودند تبعید میکنند. مواردی از این دست نشان می دهند این امر از جمله وظایف حکومت به شمار میرود.
از باب حقوق شهروندی هم اگر بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، به این نتیجه می رسیم که نظارت بر حجاب یکی از وظایف دولت است. وقتی در جامعهای بدحجابی رواج پیدا کند و به افراد آسیبهایی وارد شود، قطعاً حقوق افراد جامعه پایمال میشود. وقتی خانمی با حجاب نامناسب در اجتماع حضور پیدا کند و باعث از هم پاشیدن یک خانواده شود، مشخص است که حق آن خانواده ضایع میشود. بنابراین دولت وظیفه دارد که برای صیانت از حقوق شهروندانش از این امر جلوگیری کند. حقوق شهروندی فقط مختص مسکن، بهداشت و مسائل اینچنینی نیست، بلکه مسائل معنوی را نیز در بر میگیرد.
بنابراین قانوناً، عقلاً و شرعاً وظیفهی دولت اسلامی است که در مسئلهی حجاب وارد شود و با مظاهر بدحجابی برخورد کند. البته حدود و کیفیت این موضوع باید در جای خودش بررسی شود.
نقش دولتها در سیاستگزاریهای امر حجاب پس از انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟نقاط ضعف و قوت را اشاره بفرمایید.
بعد از انقلاب، با توجه به حاکمیت اسلام، زمینهای فراهم شد که بتوانیم مسائل دینی را ترویج دهیم و مسلماً این نکتهی مثبتی است، اما متأسفانه از این فضا در زمینهی حجاب و عفاف بهرهبرداری نشد. در این زمینه مهمترین نقش را دولت دارد که باید در زمینهی مسائل خانوادگی و فرهنگی تلاش کند. در زمینهی حجاب و عفاف تا امروز کار شاخصی انجام نشده است. اگر هم بعضی از دستگاهها کاری انجام دادهاند، یا ناقص بوده و یا با کارشناسی نبوده است. اگر هم کاری با کارشناسی انجام شده و مفید بوده، با نیاز جامعه تناسب نداشته است.
در سالهای اخیر پدیدههایی جدید، از جمله ماهواره و اینترنت، وارد جامعه شده و قطعاً تأثیراتی بر جامعه داشته است. مهمتر از همهی اینها تلاش دشمن و تهاجم فرهنگی آنهاست که مقام معظم رهبری به آن اشاره فرمودهاند. همهی این مسائل ترویج فساد را تشدید کردهاند و اگر دولت و نظام در این زمینه کاری کردهاند، تلاش آنها متناسب با این شرایط نبوده است؛ یعنی نتوانستهاند تهاجم آنها را دفع کنند. اگر همین دولت فعلی را رصد کنید، میبینید که هیچ کار شاخصی در زمینهی حجاب انجام نشده و متأسفانه دستاورد چشمگیری نداشته است.
بنابراین در فضایی که رسانههای جدید به ترویج فساد در جامعه میپردازند، دشمن در پی تهاجم فرهنگی است و از طرفی کار نیرومندی هم برای مقابله با آنها انجام نشده است، ما نباید انتظار داشته باشیم که جامعه سالم بماند و طبیعتاً آنها تأثیرات منفی خودشان را بر جامعه میگذارند. اگر کسی بگوید این گونه نیست، این مسئلهی واضح و بدیهی را انکار کرده است، چرا که وضعیت امروز برای مردم متدین و علما و مراجع رضایتبخش نیست. متأسفانه با وجود هشدارهای مقام معظم رهبری، در این چند سال کار شاخصی در این زمینه انجام نشده است.
برای ترویج و اشاعهی فرهنگ حجاب چه اقداماتی را مؤثر میدانید؟آیا اقدامات سلبی و نظارتی راه گشاست؟
طبیعتاً کار فرهنگی در اولویت است، اما این بدان معنا نیست که نظام برخوردی با آسیبهای جدی نداشته باشد. فکر میکنم در هر قسمت ضعیف عمل شده است، به خصوص در زمینهی کارهای فرهنگی. برای مثال، دستگاههای متولی حجاب، مثل آموزش و پرورش و دانشگاهها، هیچ کار شاخصی در زمینهی ترویج حجاب انجام ندادهاند. همچنین در آموزشهای عمومی صداوسیما هیچ کاری در این خصوص انجام نداده است.
در حالی که دشمن در اینترنت، ماهواره و سایر رسانهها فعالیت میکند، صداوسیمای ما که با بودجهی بیتالمال اداره میشود نتوانسته است کار مثبتی در مقابلهی با آنها انجام دهد. حتی میتوان گفت رسانهی ملی با بعضی از فیلمها و سریالهایش به وضعیت حجاب لطمه وارد کرده است. بازیگران الگوهای دختر جوان و نوجوان هستند و وقتی باحجاب در تلویزیون ظاهر میشوند، ولی در زندگی واقعیشان این گونه رفتار نمیکنند، بر جامعه تأثیر منفی میگذارند. بنابراین میتوان گفت در بحث آموزش واقعاً کمکاری شده است.
در زمینهی اقدامات سلبی و برخورد با بدحجابی نیروی انتظامی در چند سال گذشته فعالیتهایی داشته است. البته ۲۶ دستگاه موظف بودهاند در بحث حجاب ورود پیدا کنند و فعالیتهای نیروی انتظامی بعد از آن آموزشها قرار میگیرد. در شرایطی که آن آموزشها صورت نگیرد و آسیبهای اجتماعی خیلی زیاد شود، طبیعتاً کار نیروی انتظامی مشکلتر و هجمه به آنها بیشتر میشود. در واقع نیروی انتظامی در انجام وظیفهاش باید کمبودهای نهادهای دیگر را هم جبران کند و به اشکالات و ایرادات هم پاسخ بدهد.
بسیاری از فشارهایی که امروز به نیروی انتظامی وارد میشود حاصل کمکاری دستگاههای دیگر است. این موضوع در همهی حوزهها هم دیده میشود. اما ایکاش نیروی انتظامی قبل از برخورد هشدار میداد. باید بدانیم که هشدار با آموزش متفاوت است. درست است که نیروی انتظامی وظیفه ندارد آموزش بدهد، اما هشدار در مورد تخلفات دیگر هم معمول است. برای مثال، در قوانین راهنمایی و رانندگی هم ۲ ماه قبل از اعمال قوانین هشدارهای لازم داده میشود.
بنابراین بخشی از هجمههایی که به نیروی انتظامی میشود ناشی از کمکاری این نهاد در اطلاعرسانی و اعلام هشدار است. علاوه بر این، به نظر من نیروی انتظامی باید گزینههایی را آحاد جامعه قبول دارند باعث آسیبرسانی به جامعه میشوند معرفی کند. برای مثال، وقتی شخصی دانشمند هستهای ما را ترور میکند و مشخص میشود منافق بوده و توسط سرویسهای دشمن هدایت میشده است، همهی جامعه از او تنفر پیدا میکنند و اگر هم به اعدام محکوم شود، همهی مردم تشکر میکنند.
اما در زمینهی مسائل فرهنگی خیلی کم این کار صورت میگیرد. البته در مورد اراذل و اوباش این کار انجام شده است، اما در حوزهی حجاب و عفاف نیروی انتظامی نه هشدار میدهد و نه افراد مرتبط با دشمن را معرفی میکند. همان طور که میدانید، برخی از افراد با سرویسهای دشمن مرتبط هستند و حسابشده و با برنامه طرحهای دشمن را در جامعه پیاده میکنند. باید این افراد به جامعه معرفی شوند.
در این فضا وقتی دختری در کوچه و خیابان یک تیپ و مدل خاصی را میبیند و نمیداند که این برنامهی دشمن است، طبیعتاً تقلید میکند. ما نمیگوییم با این دختر نباید برخورد شود، ولی مهمتر از این شخص آن عامل اصلی است که جزء عوامل دشمن محسوب میشود. قطعاً نیروی انتظامی این افراد را زیر نظر دارد و دستگیر میکند، اما متأسفانه آنها را به مردم معرفی نمیکند. به همین خاطر، نیروی انتظامی فضایی ایجاد کرده است که بسیاری از مردم به خاطر برخوردهای سخت از آنها اشکال میگیرند. در واقع، به دلیل عدم اطلاعرسانی نیروی انتظامی، مردم غافل از این هستند که دشمن دارد در این زمینه کار میکند. بنابراین نیروی انتظامی برای اینکه وظیفهاش را به طور کامل انجام داده باشد، باید در این زمینه اطلاعرسانی کند.
علاوه بر نیروی انتظامی، ۲۶ دستگاه متولی ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه هستند. ما از دولت میخواهیم که بگوید دستگاههای متولی حجاب و عفاف در این مدت چه کار کردهاند؟ برخی از استانداریها تا ۱۰ میلیارد تومان بودجه برای حجاب و عفاف داشتهاند. باید از آنها بپرسیم که با صرف این بودجه چه کاری را پیش بردهاند و چه برنامهی شاخصی را اجرا کردهاند؟ اگر از دستگاههای دیگر به طور دقیق خبر نداشته باشیم، از وضعیت تعامل خودمان با دولت خبر داریم.
ما واقعاً با چالش مواجه هستیم و بعضی از دستگاههای دولتی اصلاً تلاش میکنند مجموعهی «ریحانه النبی» از صحنه خارج شود. علتش هم این است که کمکاری ۳۰سالهی دستگاههای دولتی با فعالیتهای قوی مؤسسات فرهنگی مشخص خواهد شد و این موضوع برای بعضی از مسئولین خوشایند نیست. برای همین تلاش میکنند که بعضی از فعالیتهای مثبت را هم متوقف کنند.
توصیف و ارزیابی شما از اهداف، سیاستها، راهبردها و برنامههای جبههی معارض انقلاب اسلامی در موضوع حجاب و عفاف چیست؟ سهم برنامههای دشمن را در شرایط فعلی چقدر میدانید؟
مسئلهی حجاب و عفاف خط مقدم فرهنگی ماست و اگر دشمن بتواند خط را بشکند، خیلی راحت میتواند تمام مسائل فرهنگی ما را تحتالشعاع قرار بدهد. بنابراین امروز مسئلهی حجاب حساسترین مسئلهی فرهنگی در کشور ماست و متأسفانه دولت راهکار منسجمی برای مقابله با هجمهی دشمن ندارد.
اگر خداینکرده دشمن بتواند حجاب را در جامعه از بین ببرد، پس از آن حیا و عفت هم کنار میرود، روابط ناسالم در اجتماع شکل میگیرد و در سایهی این روابط نامشروع آسیبها و مفاسد بسیاری در جامعه به وجود میآید. در واقع یکی از راههای دشمن برای بیاعتقاد کردن مردم همین موضوع است. لذا من فکر میکنم در وضعیت کنونی مهمترین مسئلهی فرهنگی، که دشمن هم خیلی روی آن سرمایهگذاری میکند، از بین رفتن عفت، حیا و حجاب در جامعه است.
عدم هماهنگی و اختلاف دستگاههای فرهنگی در مواجهه با امر حجاب، چه مشکلاتی را به وجود آورده است؟
اختلاف سلیقه و نظر در موضوع حجاب، مثل هر مسئلهی دیگری، باید وجود داشته باشد. آن چیزی که امروز ما از آن رنج میبریم این اختلاف سلیقهها و نظرها نیست، بلکه این است که قانون اجرا نمیشود. وظیفهی دولت است که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را اجرا کند. اگر هم قانون مطابق سلیقهی دولت نیست، میتوانند با جلسات کارشناسی و ارائهی پیشنهادات زمینهای را برای تغییر قانون فراهم کند.
اینکه دولت با نظر شخصی رئیسجمهور و یا بعضی از مشاورین ایشان قانون را اجرا نمیکند بزرگترین ضربه به حجاب و جامعهی اسلامی است. وظیفهی شرعی و قانونی دولت است که این قانون را اجرا کند. ما نمیتوانیم مدتها با دولت بحث کنیم تا نظر شخصی رئیسجمهور را عوض کنیم. چرا حتی یک روز جامعه به دلیل عدم اجرای این قانون آسیب ببیند؟
اگر رئیسجمهور نظر و سلیقهی خاصی در زمینهی حجاب و عفاف دارند، در جای خودش مطرح کنند و در جلسات کارشناسی پاسخ آن را بگیرند. ایشان نمیتوانند در اجرای قانون سهلانگاری کنند. شخص رئیسجمهور در جایگاهی نیست که بخواهد نظرات شخصی خودش را در جامعه اعمال کند، بلکه باید بر اساس وظایف حقوقیاش عمل کند. متأسفانه دولت نه تنها خودش کاری انجام نمیدهد، بلکه نظر مؤسسات فرهنگی را هم قبول ندارد.
من فکر میکنم دولت زیرکانه از این توجیه استفاده میکند که کار فرهنگی زمانبر است. ما از دولت سؤال میکنیم در این ۷ سالی که قدرت را در اختیار داشتند چه کاری در این زمینه انجام دادهاند؟ ما در مجموعهی ریحانه النبی همزمان با روی کار آمدن دولت آقای احمدینژاد فعالیتمان را در زمینهی حجاب آغاز کردیم و فعالیتمان به گونهای بود که حتی رسانههای بیگانه هم در مقابل ما واکنش نشان دادند. دولت در این چند سال چه کاری در زمینهی حجاب انجام داده است که اگر دشمن ناراحت نشده است، لااقل مردم خوشحال شدهاند؟ کارشناسان باید تأیید کنند که بعد از ۷ سال کاری در این زمینه انجام شده است.
اگر کاری صورت گرفته است، بگویند ما چنین کاری انجام دادهایم و به این نتایج رسیدهایم. این در حالی است که ما برنامهای از طرف دولت نمیبینیم و همیشه هم میگویند کار فرهنگی زمانبر است. در صورتی که دولت باید بگوید مثلاً ما از فلان زمان شروع کردهایم و تا امروز به اینجا رسیدهایم. همان طور که در پروژههای عمرانی گزارش کار میدهند، در زمینهی مسائل فرهنگی هم باید اطلاعرسانی دقیقی شود.
باتوجه به نقش تأثیر گذار رسانه در راستای اشاعهی فرهنگ حجاب و مقابله با بیحجابی، عملکرد رسانههای داخلی را چطور میبینید؟
ما در رسانه یک آموزش مستقیم داریم و یک آموزش غیرمستقیم. فکر میکنم تأثیر آموزشهای غیرمستقیم بیشتر از آموزشهای مستقیم است. اینکه کارشناسانی در زمینهی عفاف و حجاب صحبت کنند لازم است و به اندازهی خودش تأثیر دارد، اما اگر این فرهنگسازی در برنامههای کودک و برنامههای جذابی برای جوانان صورت بگیرد، قطعاً تأثیرگذارتر خواهد بود. لازم نیست رسانه فیلمی با موضوع حجاب درست کند، اما باید موضوع حجاب را در فیلمهایش مد نظر قرار دهد.
اگر یک شخصیت در یک فیلم ساخته و پرداخته شود، قطعاً افراد جامعه از آن الگوبرداری میکنند. در مورد بازیگرهای زن آن چیزی که بسیار مهم است نوع پوشش و حجاب آنهاست. اگر خانمی در برنامهها و فیلمهای صداوسیما با حجاب کامل حاضر شود، ولی در اینترنت تصاویری کاملاً متفاوت از او منتشر شود، قطعاً این دوگانگی به جامعه سرایت میکند و این شخص نمیتواند الگوی مناسبی باشد.
بنابراین به نظرم اگر هم صداو سیما برنامهای با موضوعیت حجاب نمیسازد، حداقل در تولیدات و برنامههایش باید حجاب را به عنوان یک شاخص اصلی مد نظر قرار دهد. رسانهی ملی نباید اجازه دهد برنامههایی که در آنها زنان با حجاب نامناسب حاضر شدهاند پخش شود. برنامههای صداوسیما اگر مثلاً از نظر تصویر، صدا یا نور مشکل داشته باشد، روی آنتن نمیرود و حتی به زاویهی دید و نوع نشستن افراد هم دقت میشود، اما چندان به نوع لباس خانمها اهمیت نمیدهند. هرچند شاخصهای کمرنگی در این زمینه وجود دارد، اما بعضاً این موارد هم نادیده گرفته میشود. اینها آموزشهای غیرمستقیم رسانه است و باید این مسائل را مد نظر قرار داد.
وقتی برای مصاحبه به مغازهای میروند و لوگوی یک کارخانه یا شرکت مشخص باشد، آن را شطرنجی میکنند تا تبلیغ نشود، اما در موضوع حجاب این دقت وجود ندارد. همچنین وقتی میخواهند با افراد مصاحبه کنند، چه لزومی دارد با آن خانمی که وضعیت حجابش نامناسب است مصاحبه کنند؟ آیا واقعاً تا به حال اتفاق افتاده است که صداوسیما با شخصی که از نظر بهداشتی وضعیت نامناسبی دارد مصاحبه کند؟ هیچ وقت این کار را انجام نمیدهد، چون در شأن رسانه نیست، اما در مورد حجاب این حساسیت وجود ندارد.
اگر یک کارشناس در موضوع حجاب صحبت کند، بعد یا قبل از آن برنامه ممکن است به دلایل مختلف تصویر چند خانم بدحجاب پخش شود. در چنین شرایطی جوان، نوجوان یا کودکی که برنامههای تلویزیون را تماشا میکند دچار پارادوکس میشود. بنابراین صداوسیما باید در کنار آموزشهای مستقیم به آموزشهای غیرمستقیم خودش هم توجه کند.
به طور کلی،از مهمترین عوامل گسترش پدیدهی بدحجابی چه مواردی را میتوان اشاره کرد؟
عوامل مختلفی در ترویج بدحجابی دخیل هستند. مهمترین آنها عدم آگاهی مردم و کمکاری دولت است. اگر دولت برنامهای برای مسئلهی حجاب نداشته باشد، وضعیت جامعه نابسامان میشود. این مسئله شامل همهی عرصهها میشود. برای مثال، اگر دولت برنامهای برای وضعیت اقتصادی جامعه نداشته باشد، اوضاع اقتصاد به هم میریزد. درست است که خود افراد جامعه هم در این موضوع دخیل هستند، اما دولت وظیفه دارد که به این موضوع رسیدگی کند. هم وظیفه دارد.
در مسائل فرهنگی هم همین طور است. علاوه بر اینکه افراد وظیفهی شخصی دارند، دولت هم باید در عرصهی اطلاعرسانی و آگاهیبخشی وظیفهاش را انجام دهد. همچنین دستگاهها و مؤسسات فرهنگی، آموزش و پرورش و دانشگاهها باید در این زمینه فعالیت کنند. ضمن اینکه قانون هم باید اجرا شود و دولت در این زمینه برنامه داشته باشد. برای مثال، دانشگاههای مهم دنیا که مسلمان هم نیستند برای پوشش دانشجویان قانون دارند، اما در جمهوری اسلامی چنین چیزی وجود ندارد. به همین خاطر، مشخص نیست که فرد از مجلس عروسی بیرون آمده است یا از دانشگاه.
این موضوع محدود به دانشگاه نیست، چون مسلماً همهی افراد جامعه به دانشگاه نمیروند، اما این قانون است. برای مثال، اگر نیروی انتظامی در بحث راهنمایی و رانندگی آموزش میدهد، برای تخلفات جریمه هم در نظر میگیرد. در زمینهی حجاب هم دولت باید ضمن اینکه نسبت به آموزشها اهتمام دارد، با متخلفین برخورد کند. یکی از علتهای مهم بدحجابی ندانستن است؛ یعنی بسیاری از افراد جامعه نسبت به آسیبهای بدحجابی آگاهی ندارند و در فضایی قرار میگیرند که بعداً پشیمان میشوند. آموزش به این افراد از وظایف دولت است. اما اگر فردی آموزش دید و قانونگریزی کرد، باید با او برخورد شود.
پیامدهای مثبت حجاب، چه در بُعد فردی و چه در بُعد اجتماعی، چه مواردی هستند؟ چه طور میتوان حجاب و پوشش مناسب را به دغدغهی نسل جوان تبدیل کرد؟
در روابط اجتماعی مهمترین مسئله احترام به شخصیت و حرمت انسانهاست. اگر فرضاً کسی در ارتباط با دیگری حرمتش حفظ نشود، احتمال قوی دیگر با آن شخص ارتباط برقرار نمیکند. حجاب شخصیت و حرمت زن را حفظ میکند. اگر زن در جامعه ورود پیدا کند و به شخصیت او توجهی نشود، بلکه به لحاظ جنسیتی به او نگاه شود، حرمت او از بین میرود و به این ترتیب، نیمی از افراد جامعه حذف میشوند. بنابراین یکی از فلسفههای وجوب حجاب حفظ حرمت زن مسلمان است. خانمی که حجابش را رعایت نمیکند خودبهخود حرمت خودش را میشکند و باعث میشود به او نگاه جنسیتی شود؛ یعنی تمام وجود او در جنسیتش خلاصه میشود. این موضوع نه تنها حق نیست، بلکه خود خانمها هم این نگاه را نمیپسندند.
مزیت حجاب این است که وقتی شخصی در تعامل اجتماعی با یک خانم باحجاب قرار میگیرد، خودبهخود نگاه خودش را به سمت شخصیت آن خانم میبرد، چون نگاه جنسیتی با حجاب آن خانم از بین رفته است. فضای جنسیتی بسیار قوی است و شخص نمیتواند در مقابل یک فرد بیحجاب شخصیت او را مقدم بداند. طبیعتاً این اتفاق نمیافتد. پس مهمترین پیامد حجاب این است که زن به وسیلهی آن حرمت خودش را حفظ میکند و طبیعتاً جلوی بسیاری از مفاسد را هم میگیرد. به این موضوع در روایات ما هم اشاره شده است که اول باید شخصیت زن با حجاب حفظ شود و در مرحلهی دوم بسیاری از آسیبهای جامعه با حفظ حجاب توسط خانمها از بین میروند.
چه راهکارهای عملی برای ترویج و همه گیر شدن فرهنگ حجاب وجود دارد؟در این ارتباط مهمترین وظیفه بر دوش چه نهاد و ارگانی است؟
اگر بخواهیم حجاب در جامعهمان ترویج پیدا کند، باید دولت نگاه سیاسی خودش را از حجاب بردارد. در حال حاضر ما در مورد حجاب شعار فرهنگی میدهیم، اما دولت نگاه سیاسی دارد. این مسئله محدود به این دولت نیست، بلکه همهی دولتها این گونه بودهاند. برای مثال، برای جمعآوری آرا از حجاب استفاده میشود، اما از نماز استفاده نمیشود. نمیتوانیم مسائل فرهنگی را با نگاه سیاسی حل کنیم. این بزرگترین آسیبی است که در رابطه با موضوع حجاب در جامعهی ما وجود دارد. باید تفکیک شود که واقعاً حجاب یک مسئلهی فرهنگی است. وقتی اهمیت این مسئلهی فرهنگی واضح شد، باید از نظرات کارشناسان استفاده کنیم و دولت هم موظف باشد به نظرات کارشناسان و قوانین مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی احترام بگذارد.
بنابراین دولت باید، فارغ از انتقاداتی که به قوانین دارد، از دستگاههای فرهنگی و متولیان مسئلهی حجاب کمک بگیرد. متأسفانه در حال حاضر دولت بودجهاش را در اختیار مؤسسات فرهنگی قرار نمیدهد، بلکه میخواهد مؤسسات فرهنگی را در خدمت اهداف خودش بگیرد. با این روش راه به جایی نخواهیم برد. اگر این نگاه سیاسی برداشته شود و دولت مسیر درست و منطقی خودش را پیگیری کند، قطعاً وضعیت حجاب درست خواهد شد.
برای مثال، وقتی شخصی میخواهد در قسمتی از دولت مشغول به کار شود، دولت به مدرک تحصیلی و سوءسابقهی آنها توجه میکند، اما به مسئلهی حجاب چندان توجهی ندارد. آیا دولت واقعاً نمیتواند حجاب اسلامی برای کارمندان زن را به عنوان قانون اجرا کند؟
این موضوع از بسیاری موارد دیگر سادهتر به نظر میرسد، ولی دولت این کار را انجام نمیدهد. در بسیاری از دستگاههای دولتی وقتی ورود پیدا میکنیم، میبینیم وضعیت پوشش خانمها و ارتباط آنها با آقایان نامناسب است، در صورتی که دولت به راحتی میتواند آنها را ملزم به رعایت ضوابط اسلامی کند، ولی مسئله این است که دولت برای آنها برنامهی فرهنگی و قانون ندارد. در واقع دولت اهتمامی نسبت به مسائل فرهنگی و مخصوصاً مسئلهی حجاب ندارد. بعید هم به نظر میرسد در یک سال باقیمانده از عمر دولت کاری در این زمینه انجام شود
دیدگاه شما