راستي چند درصد مردم مگر بازيگر هستند؟ مگر چند درصد مردم هنرمند هستند؟ چند درصد شهروندان يك شهر مگر ورزشكارند؟ آيا دغدغههاي اوليه شهروندان، اقتصاد، معيشت، رفاه، امنيت، بهداشت و تغذيه است يا هنر و ورزش؟! راستي چرا هنرمندان و ورزشكاران به شكلي قابل توجه مشتاق نشستن بر صندلي شوراها شدهاند؟! آيا حال و روز عرصه هنر و ورزش خوب نيست كه اهالي اين دو ميدان، وارد گود مديريت شهر شدهاند؟! آيا ديگر، حضور در پشت دوربين و زمين ورزش و تشك كشتي، جذابيتهاي خودشان را براي هنرمندان و ورزشكاران از دست دادهاند كه افراد متخصص در اين دو حوزه، ميخواهند صحنه و زمين و تشك خود را رها كنند و صحن شورا را برگزينند؟!
همه اينها و پرسشهاي ديگري از اين دست، سؤالاتي است كه اين روزها با ثبتنام گسترده هنرمندان (بازيگران، خوانندگان، فيلمسازان و مجريان تلويزيون) و نيز ورزشكاران در انتخابات چهارمين دوره شوراهاي اسلامي شهر و روستا ممكن است به ذهن خيلي از ما خطور كرده باشد.
حضور گسترده هنرمندان و ورزشكاران در عرصه انتخاباتي شوراهاي شهر از اين منظر كه هر كدام از اين عزيزان به عنوان يك شهروند متعهد احساس تكليف اجتماعي كردهاند، قابل تحسين است، اما به خاطر فضاي هيجاني حاكم بر عرصه هنر و ورزش، بيم آن ميرود كه انتخاب هنرمندان و ورزشكاران و رأي دادن به آنان نيز از سر هيجان باشد.
از آنجا كه هنرمندان و اهالي ورزش، در پيشگاه افكار عمومي، اشخاصي محبوب هستند، از اين رو، اين نگراني وجود دارد كه شهروندان «نمكگير محبوبيت» آنان شوند و رأي دادنشان از سر نمكگير شدن باشد نه از روي رأي به تخصص محوري در اداره امور شوراها.
از اين رو، هرچند حضور انگشتشمار هنرمندان و ورزشكاران در تركيب شوراهاي شهر خالي از لطف نيست اما حضور حداكثري اين عزيزان در ساختار شورا، ميتواند آسيبزا باشد و فضاي مديريت شورا بر اساس تخصص و تدابير كارشناسانه را به سمت مديريت شورا بر اساس رويكردهاي هيجاني، غيركارشناسانه و تبليغاتي سوق دهد كه در نهايت، اين شهروندان هستند كه متضررين رديف اول چنين واقعهاي خواهند بود.
طبق اصل صدم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران «براي پيشبرد سريع برنامههاي اجتماعي، اقتصادي، عمراني، بهداشتي، فرهنگي، آموزشي و ساير امور رفاهي از طريق همكاري مردم با توجه به مقتضيات محلي اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان يا استان با نظارت شورايي به نام شوراي ده، بخش، شهر يا استان صورت ميگيرد كه اعضاي آن را مردم همان محل انتخاب ميكنند. شرايط انتخابكنندگان و انتخابشوندگان و حدود وظايف و اختيارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهاي مذكور و سلسله مراتب آنها را كه بايد با رعايت اصول وحدت ملي و تماميت ارضي نظام جمهوري اسلامي و تابعيت حكومت مركزي باشد، قانون معين ميكند.»
بر اين اساس، اولويتهاي اوليه براي خدمترساني شوراها، خدمت در عرصههاي اجتماعي، اقتصادي، عمراني، بهداشتي، فرهنگي و آموزشي است كه همگي نياز به تخصص و تسلط كارشناسانه بر مسائل دارد. هرچند امور «فرهنگي» هم يكي از وظايف شوراهاست اما فرهنگ گستره بسيار وسيعي دارد و بازيگري، اجرا، موسيقي و فيلمسازي فقط بخش بسيار كوچكي از فرهنگ است و نبايد به منزله تماميت فرهنگ تلقي شود. ورزش هم فقط بخش كوچكي از بهداشت و سلامت است نه همه آن! از اين رو، با توجه به آنكه موضوعاتي از قبيل اقتصاد شهر، رفاه شهري، حمل و نقل(تاكسيها، اتوبوسها و مترو)، ترافيك، بهداشت شهري، بهداشت و سلامت شهروندي، ساخت و سازها، معماري شهري، فرهنگ شهروندي، حقوق شهروندي، توسعه شهري، محيط زيست، سبك زندگي، عمران شهري، بهسازي و نوسازي شهري، بافتهاي فرسوده، بودجه شهرداريها و نظارت بر حسن اجراي آن، رصد فعاليتهاي اقتصادي شهرداريها و دهها مورد ديگر جزو مسائل تخصصي شوراهاست، سؤال اين است كه ورزشكاران و هنرمندان تا چه ميزان ميتوانند در تحقق و پيشبرد اين موضوعات موفق ظاهر شوند؟!
منبع:جوان آنلاین
دیدگاه شما